responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : حديث اسلامى، خاستگاه ها و سير تطور نویسنده : موتسكى، هارالد    جلد : 1  صفحه : 184

داد تا آن دفتر يادداشت را براى وى بياورد؛ آن حديث [مكتوب‌] بايد بى‌درنگ از ميان مى‌رفت.

3) عمرو بن دينار (م 125 ق) فقيه مكى، به شاگردانش اجازه نمى‌داد احاديث وى يا آراى فقهى‌اش را بنويسند. او مى‌گفت. «ممكن است در آينده آن (يعنى رأى خود) را تغيير دهم».[1]

4) يكى از ملاحظاتى كه به اوزاعى (م 157 ق) از بنيانگذاران مذهبى فقهى، نسبت مى‌دهند، به همين زمينه مرتبط است. از او نقل است كه گفته:

«اين علم (يعنى حديث) وقتى ناب و اصيل بود كه مردم آن را در درس‌ها فرا مى‌گرفته، با هم آن را از بَر مى‌كردند. امّا وقتى وارد كتاب‌ها شد، نور خود را از دست داد (ذهب نوره) و [227] به دست مردمانى افتاد كه هيچ دركى از آن نداشتند (إلى غير أهله)».[2]

درست است كه چنين كاربرد تمثيلى از «نور»،- به معناى كيفيتى ويژه براى حديثِ كتابت‌نشده- دقيقاً به ماهيت انعطاف‌پذير و تغييرپذير نور اشاره ندارد، امّا امرى بسيار شبيه به آن را در ذهن مى‌آورد. مرادم بلا واسطه بودن، شور و تحرّك، خودجوشى و خودزايى است كه در تعليم شخصى و چهره به چهره حضور دارد. اين ويژگى بسى برتر از يادگيرى از [طريق‌] كتاب‌هاست؛ و اوزاعى در اينجا، از فقدان آن به مثابه واقعيتى انكارناپذير شكوِه مى‌كند.[3] نكته دوم اوزاعى (: يعنى اينكه حديث به دست نااهلان مى‌افتد) يادآور پاسخ ديگرى است كه گاه محقّقان يهود به پرسشى نظير آن در زمينه بحث خود داده بودند. «منع كتابت به اين قصد بوده كه مطالعه قوانين فقهى در محافل كوچكى مشتمل بر عالمان فاضل و خبره محدود شود».[4]


[1]. ابن‌سعد، ج 5، ص 535؛ نيز بنگريد به همين مقاله، ادامه، ص‌[ 235]. نظريه گلدزيهر مبنى بر علاقه أهل الرأى به ممنوعيت كتابت حديث( نك. همين مقاله، پيشتر، ص‌[ 224]) بايد از اينجا به ذهن متبادر شود.

[2]. خطيب بغدادى، تقييد العلم، ص 64.

[3].

[4]

. Kaplan, The Redaction of the Babylonian Talmud, 562;

نيز نك. همين مقاله، ادامه ص‌[ 522[.

نام کتاب : حديث اسلامى، خاستگاه ها و سير تطور نویسنده : موتسكى، هارالد    جلد : 1  صفحه : 184
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست