نام کتاب : حديث اسلامى، خاستگاه ها و سير تطور نویسنده : موتسكى، هارالد جلد : 1 صفحه : 183
[1 [226) بنابر گزارشى از ابن شِهاب زُهرى (م 125 ق)،[1] خليفه دوم، عمر (حك. 13- 23 ق) زمانى در نظر داشت همه سنن (يعنى اعمال و اقوال پيامبر اكرم) به نگارش درآيد، امّا پس از مدتى تجديدنظر كرد و اين طرح را مسكوت گذاشت.[2] بعدها عُمَر در مقام دشمنى سرسخت، نه فقط براى كتابت احاديث، بلكه حتى نقل و اشاعه احاديث شفاهى ظاهر شد. از همين رو، نقل است كه او انتشار سخنى از پيامبر را كه بسيارى از صحابه موثّق نقل كرده بودند، ممنوع كرد، زيرا آزادى عمل او را در اقدامات جسورانهاش محدود مىكرد.[3] اين موضع افراطى، هم در مخالفت با حفظ مكتوب و شفاهى احاديث و هم در مخالفت با نقل آنها را گروهها و محافل بازتر پذيرا نبودند. هر چند اين نحوه «تمسّك صرف به كتاب اللّه» (به قولِ مايكل كوك.scripturalism ) بعدها در برخى محافل تندرو (: برخى از معتزليان و خوارج) پديد آمد،[4] امّا به طور كلى ديدگاهى ميانه، بينابين اين افراط و تفريطها، مدتها در ميان عالمان متداول بود. بنا بر اين موضع ميانهرو، حديث بايد «آموزهاى شفاهى»، همراه و توأم با قرآن، يعنى همان «آموزه كتبى» باشد.[5]
2) عبد اللّه بن مسعود از صحابه، و در شمار كسانى است كه همواره مخالف نگارش حديث معرفى شده است. در يك مورد، نقل شده است كه پسرش به او انتقاد كرده كه حديثى را در گذشته [و در موقعيتى مربوط به قديم] به گونهاى متفاوت نقل كرده است. وقتى او از پسرش پرسيد چگونه جرأت مىكند چنين چيزى را بگويد، پسرش پاسخ داد. «من آن را همان موقع نوشتم». ابن مسعود دستور