آنها را بدانيم. براى بزرگداشتِ آنها، احساس وظيفه كنيم و با زبان و قدم و حضور يافتن و با سرمايهگذارىِ زمانى و پولى، روز به روز بر شكوه و جلالِ اين مراسم بيفزاييم.
برخى از عوامل سبب مىشوند كه شور و شوق و احساساتِ مردم نسبت به انقلاب، با گذشتِ زمان فرو مىنشيند. از بعضى از اين عوامل، مىتوان جلوگيرى نمود و بايد اين كار را انجام داد. بعضى از اين عوامل هم قابل جلوگيرى نيستند و به صورتِ قهرى و طبيعى به وقوع مىپيوندند.
يكى از عوامل طبيعىِ كاهش اشتياق مردم كه در همه انقلابها وجود داشته و اختصاص به وضعيتِ ما هم ندارد، گذشتِ زمان است.
يك ضرب المثل عربى مىگويد:
«الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ يُبْلِيانِ كُلَّ جَديدٍ»؛ يعنى طلوع خورشيد و ماه كه كنايه از گذشتِ زمان است، هر چيزِ نوى را فرسوده مىكند.
گذشتِ روزها و شبها و سالها هر احساسى را از بين مىبَرَد و هر شور و شوقى را كم رنگ و ضعيف مىكند. هر قدر از نظر زمانى از كانونِ آغاز و شروعِ انقلاب، دورتر شويم، كاهشِ شور و شوق مردم نسبت به انقلاب، يك امر طبيعى است؛ براى اينكه مردم ديگر آن احساس و روحيه اوليه را نخواهند داشت و اين يك عامل طبيعى و غير قابل جلوگيرى است. به همين دليل است كه مؤمنين صدر اسلام كه در جنگهاى احد و بدر و فتحِ مكه حضور داشتند و آن كمكها و عنايات و فضل پروردگار را مىديدند، يا مؤمنينِ زمان ما كه هزار و چهارصد سال با آن حوادثْ فاصله دارند، يكسان محسوب نمىشوند.
نقل شده است كه رسول الله عليه السلام فرمودند: سلامِ مرا به برادرانم برسانيد.
از ايشان پرسيده شد كه: برادرانِ شما چه كسانى هستند؟ حضرت فرمودند:
مسلمانانى هستند كه در روزگارانى بسيار دور به دنيا مىآيند و بدون اينكه من و معجزات مختلف و نزول وحى را ببينيد، به غيب ايمان مىآورند. پرهيزكار مىشوند. نماز مىخوانند.
روزه مىگيرند و از جان و مالِ خود در راه خدا و دين اسلام، مايه مىگذارند. آنها برادران من هستند.
بعضى از صحابه گفتند: ما نيز فداكارى و از خود گذشتگىِ فراوانى انجام مىدهيم تا آنجا كه برخى از ما، مانند حنظله در اولين شبِ ازدواج خود، هنگامى كه ديد جنگ بر پا شده و رسول الله عليه السلام عازم جهاد است، زندگى و حجله دامادى و عروسى را رها كرد و بدون اينكه حتى براى غسل كردن هم معطل شود، عازم ميدان جهاد شد و به شهادت رسيد.
آيا ما با وجودِ اين همه فداكارى، برادران شما نيستيم؟
حضرت فرمودند: شما صحابه و ياران من هستيد و آنها برادران من هستند. شما در حضور من هستيد. صداى مرا مىشنويد. قيافه مرا مىبينيد. معجزات را مىبينيد. نزول جبرئيل، فرشتهها و وحى را متوجه مىشويد.
الطاف الهى و امدادهاى غيبى را مىبينيد و ايمان آوردهايد.
اما در آينده، به مرور زمان همه چيز فرسوده و فراموش مىشود. آنها كه در آينده مىآيند، هيچ چيز را با چشمِ خود نديدهاند و فقط از راهِ گوشْ مىشنوند و ايمان مىآورند.
پرهيزكار مىشوند و همانند شما از خود گذشتگى و فداكارى مىكنند.
آنها برادرانِ من هستند.
دومين عاملى كه سبب كاهش شور و شوق و احساسات مردم و دلسردى و دلزدگىِ آنها نسبت به انقلاب مىشود، كارها و عملكرد نامناسب خودِ ماست. من اين مطلب را امروز در آستانه شهادت حضرت امام موسى بن جعفر عليه السلام در حضور شما عرض مىكنم.