responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : همپاى انقلاب نویسنده : موسوى اردبيلى، سيد عبدالكريم    جلد : 1  صفحه : 659

دامن نزنيم و ديگران را هم با عمل و گفتار، به حفظِ اصول انقلابْ راهنمايى كنيم.

اگر اصول انقلابْ حفظ بشود، اين انقلابْ راه كمالِ خود را مى‌يابد و ادامه مى‌دهد و اگر اصول انقلابْ حفظ نشود، خداى ناكرده انقلابْ آفت مى‌بيند، خدشه‌دار مى‌شود و شكست مى‌خورَد.

براى حفظ انقلاب، پس از حفظ اصول انقلاب، دومين كارى كه بايد بكنيم، توجه به افكار و انديشه‌هاى حضرت امام است.

ما در اين انقلاب، هر چه داشتيم و هر چه داريم، از امام داشته‌ايم و از امام داريم.

امام خمينى رحمه الله يكى از آياتِ خدا است، اما جزوِ آيات متشابهِ خداوند نيست بلكه جزو آياتِ محكم خداوند است. امام شخصيتى بود كه ناباورى‌ها را باورانْد و غير ممكن‌ها را ممكن ساخت و معادلات جهانى را به هم زد.

نقل شده است كه در جنگ صفّين، روزى يكى از جنگاوران لشكر معاويه به ميدان آمد و ابن عباس از لشكر حضرت مولى امير المؤمنين عليه السلام را به مبارزه طلبيد.

حضرت على عليه السلام به ابن عباس فرمودند:

تو به ميدان نرو! ابن عباس گفت: مرا با اسم خوانده‌اند. امير المؤمنين به ابن عباس فرمود:

لباس‌هايت را بيرون بياور. ابن عباس لباس‌هايش را بيرون آورد. حضرت على عليه السلام لباس‌هاى ابن عباس را پوشيد و به ميدان رفت.

در ميدان جنگ، اولين نفرى كه به حضرت على عليه السلام حمله كرد، كشته شد.

چند جنگجو پشتِ سرِ هم به حضرت على عليه السلام حمله كردند و همگى كشته شدند.

عمرو عاص به معاويه گفت: اى معاويه! اين فرد، ابن عباس نيست. او على عليه السلام است.

ابن عباس نمى‌تواند چنين كارى انجام دهد.

سپس براى امتحان، به چند ده هزار نيروى شمشير به دستِ خود، يك دفعه فرمانِ حمله داد.

لشكر معاويه به پهلوانِ ميانه ميدان حمله كردند. آنها ديدند كه او با اطمينان خاطر در ميدانْ ايستاده و به رزم ادامه مى‌دهد.

عمرو عاص به معاويه گفت: ديدى كه اين جنگجو، «على» است. ابن عباس هرگز نمى‌تواند در مقابل حمله هشتاد- نود هزار سرباز مقاومت كند.

نقل شده است كه امير المؤمنين عليه السلام در آن صحنه فرمود:

«وَ اللَّهِ لَوْ تَظاهَرَتِ الْعَرَبُ عَلى‌ قِتالى‌ لَما وَلَّيْتُ عَنْها.»[1]

[به خدا اگر عرب در جنگِ من، پشت به پشت دهد، روى از آنان بر نتابم.]

وقتى انسان در تاريخ اسلام انديشه مى‌كند، مى‌بيند كه اگر پس از حضرت على عليه السلام و بقيه معصومين عليهم السلام، در باره يك شخصيتِ ديگر بخواهد چنين جمله‌اى را بر زبان بياورد، تنها شايسته امام خمينى رحمه الله است كه چنين سخنى در باره‌اش گفته شود. (تكبير نمازگزاران)

حرفِ من اين است كه ما بايد اصول انقلاب را حفظ كنيم. بايد آنها را فرا گيريم و به آنها عمل كنيم. اما اصول انقلاب را بايد از چه كسى ياد بگيريم؟ از امام خمينى رحمه الله.

امام خمينى رحمه الله آيه محكمِ خدا است.

من فكر مى‌كنم كه امروز هر انسانِ انقلابى لازم است كه يك نسخه از وصيت‌نامه امام‌خمينى رحمه الله را در جيب داشته باشد و هر مسلمانى بايد يك دوره كتابِ صحيفه نور را داشته باشد و در فرصت‌ها و اوقاتِ فراغت، آن را بخواند.

همه ما بايد با خواندنِ وصيت‌نامه حضرت امام و صحيفه نور، با انقلاب و اصول آن آشنا شويم و بفهميم كه انقلاب از كجا شروع شده و ماهيتِ آن چه بوده است.


[1]- ر. ك: نهج البلاغه، ترجمه سيد جعفر شهيدى، نامه 45، ص 318.

نام کتاب : همپاى انقلاب نویسنده : موسوى اردبيلى، سيد عبدالكريم    جلد : 1  صفحه : 659
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست