نبوده است. يك نفر با او همكارى مىكرده است. همكار او، دختر برادرش، دختر سيّد مرتضى بوده است.
دختر سيّد مرتضى به عمويش كمك كرده است. آن دو نفر، با همكارىِ يكديگر، اين نهج البلاغه را فراهم كردهاند و به دستِ من و شما رسانيدهاند. بعضى از سندهاى نهج البلاغه كه مىخواهد به سيّد رضى برسد، از طريق دختر سيّد مرتضى نقل شده است؛ يعنى او از عمويش نقل مىكند.
پس دختر سيّد مرتضى، يكى از مشايخِ نقل روايات است.
يكى ديگر از زنهاى نمونه، دختر شهيد اوّل است. دختر شهيد اوّل، يك مجتهد بسيار برجسته بود، به طورى كه از نظر علمى، همچون پدرش در حدّ بسيار عالىِ مرجعيّت قرار داشت.
بنا بر نظريه مشهور بين فقها، در هنگام وجود مجتهد اعلم، تقليد از مجتهد غير اعلم، جايز نيست. با اين همه، مرحوم شهيد اوّل، به زنها امر مىكرد تا در مسائل مربوط به خانمها، از دخترش تقليد كنند.
بنا بر اين از نظر شهيد اوّل، در علم به احكام ويژه خانمها، يا دخترش عالمتر از خودش بوده و يا همسطح با خود شهيد اوّل بوده است. در حالى كه مىدانيم از زمانِ امام صادق عليه السلام تا كنون، شهيد اوّل يكى از برجستهترين فقهايى است كه جهان تشيع به خود ديده است.
خواهر مرحوم علامه مجلسى، مؤلف كتاب بحار الانوار كه دختر مجلسى اوّل بوده، نيز از زنان نمونه بوده است.
دختر مرحوم مجلسى اوّل نيز از زنان بسيار با فضيلت و دانشمند بود. او همسر ملا صالح مازندرانى بود. ملا صالح مازندرانى نيز از علماى طراز اوّل بود.
با وجود اين، هر گاه ملا صالح مازندرانى به يك مسئله مشكلِ فقهى، اصولى، تفسيرى، تاريخى و يا ادبى برخورد مىكرد و نمىتوانست آن را حل كند، هنگامى كه براى انجامِ كارى مىرفت، پس از بازگشت مىديد كه خانمش آن مسئله را حل كرده و جوابش را براى ملا صالح مازندرانى نوشته است.
چهارمين زنِ نمونهاى كه برايتان نام مىبرم، بانو امين است. بانو امين از زنان معاصرِ ما بود و در اصفهان زندگى مىكرد.
ايشان نيز از زنان بسيار پر فضيلت بود.
اسلام، اين گونه زنها را تربيت مىكند؛ زنهايى كه مرجع تقليد، مجتهد، فقيه، اصولى، مفسر قرآن، رجالى و محدث هستند.
الگوى تربيتىِ ما مسلمانان در برابر الگوى غربى، اين گونه است.
اين روزها باز مسئله سلمان رشدى بر سرِ زبانها افتاده است. گفته مىشود كه رئيس دانشگاه الأزهر قاهره، توبه سلمان رشدى را پذيرفته است. من نمىدانم كه اين خبر، راست است يا دروغ است؛ اما اگر راست باشد، بسيار تعجبآور است!
اگر اين خبر راست باشد، به دو دليل بسيار عجيب است.
اول اين كه: توبه انسانها تنها از سوى خداوند، قابل رد شدن يا قبول شدن است و رئيس دانشگاه الأزهر، خدا نيست كه بخواهد توبه كسى را بپذيرد.
دوم اين كه: توبه سلمان رشدى، اصلًا قابل قبول شدن نيست.
در فقه، دو عنوان وجود دارد كه از برخى جنبهها شبيه يكديگرند: يكى عنوان مرتد و ديگرى عنوان سابّ النبى[1]. مرتد، انواع و احكامى خاصّ خود دارد.
يكى از احكام مرتد اين است كه او را
[1]-/« سابّ النبى» يعنى كسى كه به يكى از پيامبرانالهى بدگويى كند.