يكى به قيمت سه درهم و ديگرى را به قيمت دو درهم خريد. پيراهنِ سه درهمى را به قنبر داد و پيراهنِ دو درهمى را خود پوشيد.
قنبر به ايشان گفت: شما آقاى من هستيد و من كارگر شما هستم. اجازه دهيد تا پيراهنهايمان را عوض كنيم و پيراهنِ گرانتر، مالِ شما باشد. حضرت به او فرمودند: شما از من جوانتر هستيد و از پيراهن مرغوبتر بيشتر از من لذت مىبريد. پس همان پيراهن براى شما باشد.
رابطه پيشوايان اسلام با كسانى كه در خانه و خانوادهشان زندگى مىكردند، اين گونه بوده است و ما هم بايد از آنها درس بگيريم.
اكنون مىخواهم در باره آفتهاى كانون خانوادگى كه موجب تزلزل خانوادهها مىشود، صحبت كنم. اين آفتها، روابط خانوادگى را آشفته مىكند و با از بين بردنِ انسجام خانوادهها، موجب فساد آنها مىشود.
وقتى خانواده كه هسته اوليّه و اساسِ جامعه است، به فساد كشيده شد، جامعه نيز فاسد مىشود.
يكى از آفتهاى خانواده كه ثبات و انسجام خانواده را از بين مىبرد، فقر و تنگدستى است. در نظام اسلامى، رئيس و سرپرست خانواده، مرد خانواده است.
اگر مرد خانواده، گرفتار فقر مالى و كمبودِ درآمد شد و نتوانست پاسخگوى نيازهاى اوليّه يا نيازهاى معمولىِ خانواده باشد، در چنين خانوادهاى رعايت حقوق خانواده بسيار مشكل مىشود.
هر خانوادهاى به مسكن، لباس، غذا، دارو، تفريح، وسايل زندگى و آموزش مناسب نياز دارد. اگر فقر به خانوادهاى راه يافت و مسئول خانواده نتوانست نيازمندىهاى خانواده را تأمين كند و شرمنده اهل و عيال شد، رعايتِ حقوق خانواده، فضيلتها و موازين اخلاقى در چنين خانواده محروم و درماندهاى، بسيار مشكل است. امكانپذير هست، اما بسيار مشكل است.
فقر، بلاى خانمانسوز و زمينه نابودى خانوادهها است. فقر، قدرتِ تخريبىِ فراوانى دارد و در موارد بسيارى مىتواند ثبات و انسجام خانواده را محو و نابود كند، حقوق خانواده را از بين ببرد و خانواده را به سوى فروپاشى سوق دهد.
فقر يكى از مهمترين آفتهاى كانون خانوادگى است اما تنها آفتِ كانونِ خانوادگى نيست.
وظيفه مسئولان كشور، وظيفه دولت و همه آنهايى كه اختيارات جامعه را در دست دارند، اين است كه با ايجاد شغل مناسب و پرداخت دستمزد عادلانه، فقر را از جامعه ريشهكن كنند.
اولين آفتى كه براى كانون خانوادگى ذكر كرديم، عامل اقتصادى بود. دومين آفتى كه در اين رابطه مطرح مىكنيم، عامل اخلاقى است. عامل اخلاقى يعنى خلأ و كمبود تربيت.
كمبود تربيت نيز نقش بسيار مؤثرى در متلاشى كردن كانون خانوادگى دارد.
تأثير تربيتِ غير صحيح و كمبود تربيت و نبودنِ فرهنگ اسلامى در متلاشى كردن كانون خانواده، اگر بيشتر از تأثير فقر نباشد، كمتر از تأثيرِ آن هم نيست.
اگر خانوادهاى از نظر اقتصادى و مالى در رفاه باشد يا حد اقل بتواند نيازهاى خود را بر آورده كند و از اين جهت، مشكلى نداشته باشد، اين امر به تنهايى براى سلامتى و حفظ ثبات و انسجام خانواده، كافى نيست.
يكى از شرايط سلامت و ثبات كانون خانوادگى، برخوردارى از تربيت و فرهنگ اسلامى است. اگر اعضاى يك خانواده، همديگر را درك نكنند، حقوق همديگر را به رسميّت نشناسند، احترام لازم را براى يكديگر قائل نشوند، انتظارات بى مورد