نسبت به يكديگر داشته باشند، برخوردهايشان آميخته با خشونت، عصبانيت و بد اخلاقى باشد، چنين خانوادهاى از هم متلاشى خواهد شد.
بنا بر اين، همان گونه كه بايد در فكر ريشهكن كردن فقر باشيم، بايد كمبودهاى تربيتى را هم پر كنيم.
آموزش و پرورش، مدارس، رسانههاى گروهى، صدا و سيما، مطبوعات، معلم، رئيس خانواده، مساجد، نويسندگان و انجمنها، همگى مىتوانند در اين باره نقشِ مؤثرى داشته باشند و مردم را با موازين اخلاقى و ارزشهاى حقوقى- كه روابط افراد جامعه با يكديگر، بايد بر اساس آنها تنظيم شود- آشنا سازند.
سومين عامل متلاشى شدن خانوادهها، عامل عقيدتى- فكرى يعنى بىايمانى است.
فقر و كمبود تربيت صحيح، با احتمالِ حدود شصت درصد، خانواده را متلاشى مىكنند اما اين عامل، جز در موارد نادر، صد درصد خانواده را متلاشى مىكند.
اگر خانوادهاى گرفتار بىايمانى شد و ايمان و اسلام و عقيده در آن خانواده نبود، هوسرانى، فساد و كارهاى زشت و ناپسند به آن خانواده راه پيدا مىكند و در اين صورت، خانواده تبديل به يك جهنّم مىشود و معمولًا متلاشى مىگردد.
خانواده بايد محيطى امن و كانونى گرم و عاطفى براى انسان و آسايشِ انسان باشد، اما بىايمانىِ اعضاى خانواده، خانواده را به يك جهنمِ هولناك تبديل مىكند كه انسان براى فرار از شّر آن به هر فساد و بيغولهاى پناه مىبَرَد.
از ميانِ آفتهاى كانون خانوادگى كه عرض كردم، مهمترين و مؤثرترينِ آنها بىايمانى است. كمبود تربيت و فقر پس از بىايمانى قرار گرفتهاند و تأثير عملىِ كمترى دارند.
ما براى دست يافتن به يك جامعه سالم و حفظ سلامت، و انسجام كانونهاى خانوادگى، بايد تلاش كنيم كه ايمان و اخلاق و تربيت در جامعه ما رشد كند و فقر و محروميت از بين برود تا خانوادهها بر اساس حقوق اسلامى و عدالت، پايدار بمانند.
بعضىها فكر مىكنند حالا كه در ايران نظام جمهورى اسلامى برقرار شده و جلوِ برخى از مفاسد اخلاقى يا به قول آنها، آزادىها و بىبندوبارىها، گرفته شده است، آرزو مىكنند كه به اروپا و آمريكا بروند و آزادىِ خود را به دست آورند.
من براى آگاه شدنِ آنها از واقعياتِ جامعه غرب، گزارشِ يكى از مجلات آمريكايى در باره جامعه آمريكا را برايتان مىخوانم.
يكى از مجلات آمريكايى نوشته است، گروهى به جان جامعه آمريكا افتادهاند و به شدّت براى تضعيفِ بناى خانواده تبليغ و تلاش مىكنند و مىگويند: تشكيل خانواده بر خلاف طبيعت انسان است؛ زيرا خانواده همچنان كه براى مرد يك مقرّ حكومت است، براى زن يك زندان است. بايد هر چه زودتر با به هم زدنِ روابط خانوادگى، درِ اين زندان را باز نمود و زن را آزاد كرد.
سپس همان مجله، آمارى در باره وضعيت اخلاقى جامعه امريكا و نتايج تضعيف كانون خانوادگى، منتشر كرده بود كه من قسمتى از آن آمار را براى شما مىخوانم. آن مجله نوشته است:
در قرن جارى، در آمريكا، طلاق نسبت به گذشته، هفتصد درصد افزايش پيدا كرده است و همچنان در حال افزايش است. با اين روندِ افزايش طلاق، همه خانوادههاى آمريكايى متلاشى خواهند شد.
در آمريكا از هر دو ازدواج، يكى منجر به طلاق مىشود. در نتيجه آن طلاقها، ساليانه