[بندگان خدا! شما را سفارش مىكنم به ترس از پروردگارى كه بر تنِ شما جامهها پوشاند، و اسبابِ زندگىتان را آماده گردانْد. پس اگر كسى راهى به زندگانىِ جاودان مىيافت، و يا توانست پنجه مرگ را بر تافت، او سليمان پسر داوود مىبود.]
در چند هفته گذشته، موضوع سخنِ ما در خطبه اولِ نماز، در باره حقوق خانواده بود.
مقدارى در باره حقوق متقابلِ زن و شوهر بر يكديگر و حقوق متقابل پدر و مادر و فرزندان، صحبت كرديم. امروز اشارهاى مىكنيم به حقوقِ بعضى از افرادى كه در يك خانواده زندگى مىكنند اما هيچ رابطه خويشاوندىِ سببى يا نسبى با آن خانواده ندارند؛ مانند: باغبان، آشپز، راننده و ...
در اسلام، حقوق همه اعضاى خانواده، به صورتِ دقيق و ظريف، منظم و مشخص شده است و هر قدر تلاش بشود، تنظيمى بهتر از آن، نمىتوان ارائه كرد.
غلامى به رسول الله صلى الله عليه و آله هديه شده بود و نزد ايشان زندگى مىكرد. پدر و مادرِ آن غلام خدمت رسول الله صلى الله عليه و آله آمدند و تقاضا نمودند كه فرزندشان را به آنها بفروشد.
پيامبر صلى الله عليه و آله آن غلام را به طور رايگان آزاد كرد و به او فرمود: اگر مايل هستى با پدر و مادرت برو و در آغوشِ آنها زندگى كن! اگر هم مايل هستى كه با ما زندگى كنى، ما از تو پذيرايى مىكنيم. پدر و مادر آن غلام، هر چه اصرار كردند، او حاضر نشد كه از پيامبر صلى الله عليه و آله جدا شود و نزد پدر و مادرِ خودش برود.
زنهايى كه براى كمك كردن در كارهاى منزلِ حضرت زهرا عليها السلام، استخدام مىشدند، رابطه حضرت زهرا با آنها، رابطه كدبانو و كلفت نبود. رابطه آنها به صورتِ همكارى و تقسيمِ كار بود، يك روز حضرت زهرا عليها السلام كارهاى منزل را انجام مىداد و آن زن عبادت مىكرد و روز ديگر، آن زن كارهاى منزل را انجام مىداد و حضرت زهرا عليها السلام به عبادت مىپرداخت.
رابطه امير المؤمنين عليه السلام با قنبر نيز نشان دهنده حقوق خدمتگزار خانه است.
داستان پيراهن حضرت على عليه السلام و قنبر، مشهور است. امير المؤمنين عليه السلام دو پيراهن،