بازار و خيابان و بانك و اداره عمل مىكنند و آن قدرت تحليل را هم ندارند كه بفهمند آنچه در آن كتابها نوشته شده، يك قانون ثابت و مسلّم نيست و حتى اگر مطالب آن كتابها دستور العملهاى ثابت و مسلّمى بود، اجراى آنها نيازمند مجموعهاى از شرايط است.
ستون پنجم دشمن در ايران، در كتابها مىخوانند كه افراد آشوبگر براى اينكه مردم را به شورش بكشانند، بايد گروه گروه به خيابان بيايند و شعارهاى تند عليه رژيم بدهند و مردمِ ناراضى را وادار كنند كه به اينها ملحق شوند. در نتيجه، كم كم جمعيتهاى ده نفرى و بيست نفرى به جمعيتهاى يك ميليونى تبديل مىشود و رژيم حاكم ساقط مىگردد.
اين گونه حركتها، شايد در بعضى جاها درست باشد؛ اما انسان بايد خيلى بىعقل باشد كه فكر كند اين دستور العمل، مشروط به هيچ شرطى نيست و در ميان هر ملّت و جامعهاى اجرا شود، نتيجه مثبت خواهد داد.
اگر آشوبگرى، يك بار يا دو بار آمد در خيابان و عليه رژيم شعار داد و ديد كه مردمْ اطراف او جمع شدند و او را تحسين كردند، معلوم مىشود كه افكار اين آشوبگر زمينه مردمى دارد؛ اما اگر مردمْ آشوبگر را دستگير كردند و او را با كتك زدنْ تحويل مأمور پليس دادند، معلوم مىشود اين برنامه آشوبگرى در اين جامعه، قابل پياده شدن نيست؛ ولى ستون پنجم دشمن در ايران، قدرت تحليل براى درك اين مطلب را ندارد.
اينها در كجاى دنيا ديدهاند كه مادرى دستِ بچهاش را بگيرد و بگويد: اين ضد انقلاب است، بياييد او را دستگير كنيد.
در كدام كتاب آشوبگرى، چنين چيزى را نوشتهاند؟ در كدام كتاب آموزش آشوبگرى نوشتهاند كه ممكن است همسايهاى با نيروهاى انتظامى تماس بگيرد و بگويد: در همسايگى منزل من يك خانه تيمى است، بياييد اعضاى آن را دستگير كنيد و از اينجا ببريد.
اگر دنيا جامعه و انقلاب ما را نشناخته است، اينها بايد بشناسند. من مىگويم: اين ستون پنجم، آنها كه با آگاهى و بينشْ اين كارها را مىكنند، بايد به سزاى اعمال خود برسند (تكبير نمازگزاران) و گمان مىكنم كه اينها در آيندهاى نزديك، نتايج اعمالشان را ببينند.
در ميان افراد ستون پنجم دشمن در ايران، عدهاى افراد فريب خورده وجود دارند كه از روى نادانى و عدم آگاهى، گذشته خود را خراب كردهاند. اينها گمان مىكنند كه اگر دستگير شوند، حتماً اعدام خواهند شد؛ بنا بر اين تنها راه چاره خود را ادامه گذشته آميخته با خطا و انحرافشان مىدانند.
من امروز اعلام مىكنم كه اين گونه افرادِ فريب خورده، اينهايى كه الان متوجه خطاكارى و اشتباهِ گذشتهشان شدهاند، خيال نكنند كه جز مرگ و اعدام، راه ديگرى ندارند. (تكبير نمازگزاران) اگر آنها به راستى برگردند، با عدالت اسلامى روبرو خواهند شد؛ اما خيال نكنند كه به عنوان توبه و به عنوان بازگشت، مىتوانند سرِ دستگاه و سرِ مردم انقلابى را كلاه بگذارند. (تكبير نمازگزاران)
فريب خوردگان پشيمان، بيايند تسليم شوند! سلاح را بر زمين بگذارند! قرنطينه و شناسايى شوند. اگر اينها واقعاً برگشتهاند و نادم هستند، «انَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً»[1] اما اگر مىخواهند كلك بزنند و حقهبازى كنند، بدانند كه اين راه، راه درستى نيست و نتيجه خوبى نخواهد داشت.
پى در پى با من تماس مىگيرند و مىگويند: اگر كسى يك ماه، دو ماه، شش ماه،
[1]-/ سوره زمر( 39)، آيه 53:« خدا همه گناهان رامىآمرزد».