نام کتاب : الگوى شادى از نگاه قرآن و حديث نویسنده : محمدی ریشهری، محمد جلد : 1 صفحه : 269
328. امام على عليه السلام- در سفارش
به فرزندش امام حسن عليه السلام-: بدان! آن كس كه گنجينههاى آسمانها و زمين در
دست اوست، به تو رخصت داده كه دعا كنى .... او درِ توبهكردن و پوزش طلبيدن را به
رويت گشوده است. پس هر گاه بخوانىاش، صدايت را مىشنود و چون با او نجوا كنى،
نجوايت را درمىيابد. پس خواستِ خود را بدو عرضه مىكنى و راز دلت را نزد او آشكار
مىسازى و از اندوههايت با او شِكوه مىكنى و چاره غصّههايت را از او مىجويى.
329.
امام زين العابدين عليه السلام- در دعايش در باره خلق و خوى والا-:
خداوندا! آن گاه كه اندوهگين مىشوم، تو پشتوانه منى.
330.
نثر الدرّ: وليد بن عبد الملك، به صالح بن عبد اللَّه مَرى- كارگزار خود در
مدينه- چنين نوشت: حسن بن حسن بن على- كه در زندان بود- را در ملأ عامْ حاضر كن و
در مسجد پيامبر خدا صلى الله عليه و آله پانصد ضربه شلاق به او بزن. او نيز وى را
حاضر كرد و مردم اجتماع كردند و صالح، به منظور خواندن حكم بر آنان بر فراز آمد تا
پس از فرود آمدن، فرمان نواختن ضربات را صادر كند. در اثناى خواندن [حكم] بود كه
امام زين العابدين عليه السلام حضور يافت. مردم تا دستيابى به حسن، راه را بر وى
گشودند.
فرمود:
«پسرعمو! تو را چه شده؟ خدا را با دعاى پريشانى و اندوه بخوان تا برايت گشايشى
فراهم آورد». او گفت: آن چيست اى پسرعمو؟!
فرمود:
«بگو: معبودى جز خداى والا و بزرگ نيست. منّزه است پروردگار هفتآسمان و پروردگار
عرش سترگ. ستايشْ خدايى راست كه پروردگار جهانيان است».
امام
زين العابدين عليه السلام بازگشت و حسن، به تكرار آن پرداخت. زمانى كه صالح،
خواندن را به پايان برد و فرود آمد، گفت: به نظرم زندانى شود كه او مردى ستمديده
است. كارش را به تأخير اندازيد تا من در باره وى به امير مؤمنان مراجعه نمايم. آن
را به تأخير افكندند و پس از چند روزى، وى آزاد شد.
نام کتاب : الگوى شادى از نگاه قرآن و حديث نویسنده : محمدی ریشهری، محمد جلد : 1 صفحه : 269