به راستى براى شما در] رفتار و روش [پيامبر خدا، سرمشق نيكويى است.
زيرا
او بر اخلاقى بس بزرگوارانه، سرشته شده است:
(وَ
إِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ)؛[6] تو بر خويى
بزرگ سرشتهاى.
اينها
همه افزون بر پاسخهاى صريح در برابر پرسشهاى گاه به گاه مسلمانان از مفاهيم
عميقترِ قرآن است. قرآن، مانند همه پيامهاى مكتوب الهى، صاحبان افكار بلند و
دانشمندان ژرفنگر را نيز مخاطب خود مىداند و بخشى از آيهها و پيامهاى خود را
در سطح آنان، ارائه مىدهد. اين پيامها، گاه در ژرفاى همين واژههاى ساده بيان
مىشوند و به چنگ آوردن آنها، تنها از عهده كسانى بر مىآيد كه با صاحب سخن،
خداوند سبحان و فرو فرستنده قرآن، ارتباطى تنگاتنگ دارند و بدينسان، پيامبر (ص) و
سپس جانشينان معصوم، دانا و فرزانه او، پا به عرصه تفسير و توضيح و كشف مفهومها و
مقصودهاى نهفته قرآن مىنهند. اگر معصومان (عليهم السلام) و سخنان آنان نبود،
معناى برخى آيات، ارتباط آيات متعدّدى از قرآن با يكديگر و همچنين مفهوم آيات
متشابه قرآن، روشن نمىشد. پيشوايان معصوم ما، يكى از پس ديگرى، علم به وديعت
نهاده الهى را از يكديگر به ارث بردند و راهبر انسانها به سوى تعاليم اعتقادى،
اخلاقى، فقهى و ديگر آموزههاى عميق قرآن شدند. نمونه زير، چگونگى ارتباطدهى آيات
قرآنى را به وسيله معصومان (عليهم السلام) نشان مىدهد.
روزى
زنى را به ادّعاى برقرارى رابطه نامشروع، نزد خليفه دوم آوردند. دليل مدّعيان، آن
بود كه او شش ماه پس از ازدواج، فرزندى را به دنيا آورده است و چون دوره باردارى
را حدّ اقل نُه ماه مىدانستند، معتقد بودند كه فرزند تولّد يافته، حاصل ارتباط
نامشروع آن زن، پيش از ازدواج است. بر اساس دانش ناقص آن روزگار، دليل مدّعيان،
درست مىنمود و خليفه مىخواست به مجازات زن فرمان دهد كه امام على (ع) فرمود:
«فرزند، از آنِ شوهر همين زن است و زن، كيفر و مجازاتى ندارد».[7]