در رثاى او گفتهاند: علوم اهل بيت (عليهم السلام) به چهار نفر رسيده
است كه يكى از آنها، يونس بن عبد الرحمان است.[209]
از
جمله كارهاى ارزنده علمى يونس، آن است كه با عرضه كتابهاى حديثى به امام رضا (ع)
و با شيوههايى كه از ايشان آموخته بود، به پالايش احاديث مىپرداخت.[210]
او چون بصيرت لازم را در حديثشناسى داشت به خود اجازه نمىداد كه هر روايتى را
نقل كند، بلكه آن را بررسى مىكرد و پس از آن كه از صدور آن اطمينان مىيافت، آن
گاه آن را نقل مىكرد.[211] چرا كه او معتقد بود بخشى از
احاديث، توسّط دشمنان شيعه، ساخته شده و در لابهلاى كتابهاى روايى، وارد شده
است.[212] وى اين شيوه نقد روايات را او
از امامان آموخته بود و بر اين باور بود كه بايد احاديث را به قرآن و سنّت، عرضه
كرد. اگر با قرآن سازگار نبود، نمىتوان آن را حديث معصومان دانست.[213]
شيوه
نقد حديثِ يونس، براى برخى از شيعيان، قابل قبول نبود. آنان مىپنداشتند كه با اين
شيوه، رواياتْ آسيب خواهند ديد. از اين رو، گاه نزد امام رضا مىرفتند و عليه يونس،
سخن مىگفتند.
تلاش
ديگر يونس بن عبد الرحمان، ارائه مباحث كلامى و اعتقادى بود. بخشى از اين مباحث،
مربوط به اثبات امامت امام رضا (ع) و انكار انديشه واقفيان بود. گذشته از اين، وى
به مباحث توحيدى و ... نيز مىپرداختند. درك اين مباحث، گاه براى مردم، دشوار بود.
عرصه
ديگرى كه يونس در آن كوشش كرد، اجتهاد و فتوا دادن با استفاده از شيوه نوين
اجتهادى آن روزگار بود. اين اقدامات گوناگون و جديد از جانب عالمى