موضوع مورد پژوهش است. به نظريه اسلام دست مىيابد. براى نمونه پس از
آن كه روايات مزاح و شوخى را گرد آوردند به روايات حزن و اندوه هم مراجعه مىكند و
محدوده شادى و غم را در اسلام به دست مىآورد.
6.
دانشهاى بشرى
مرحله
ششم در فهم حديث، ملاحظه دستاوردهاى بشرى است، خواه در حوزه علوم اسلامى مانند
شرحها و تفسيرهاى دانشمندان و خواه در حوزههاى ديگر مانند روانشناسى و
جامعهشناسى براى فهم درست حديث مىتوان از دانشهاى بشرى سود جُست امّا چگونگى
تأثيرپذيرى حديث از دستاوردهاى دانشمندان نيازمند شناسايى فرآيندِ دقيق و ظريفى
است كه حديث را به روزمرگى مبتلا نسازد. براى نمونه كسى كه آموزههاى روانشناسى
را علم مطلق مىپندارد و در برابر يافتههاى دانش نوينِ روانشناختى فروتن است گاه
مقصود امام (ع) را به درستى در نمىيابد زيرا او بيش از آن كه به حديث بينديشد به
تأييد و توجيه دادههاى روانشناسى مىانديشد.[132]
در
اينجا تنها به اين مهم اشاره مىكنيم كه پژوهشگر حديثى نمىتواند از كنارِ
دستاوردهاى بشرى به سادگى عبور كند ولى اين به معناى اثر پذيرى هميشگى از
دستاوردهاى بشرى نيست بلكه گاه دستاوردهاى علمى نوپديد، سبب فهم بهتر از مقصود
امام مىشود و گاه نيز تأثيرى بر فهم حديث ندارد.
7.
آسيبشناسى حديث
آخرين
مرحله در فهم حديث، شناخت دقيق آسيبهايى است كه پژوهشگر را از فهميدنِ درست حديث
باز مىدارد. جستجوى ناقص، خلط معناى فارسى و عربى، پيروى از هواهاى نفسانى و
تقطيع نادرست حديث از جمله آسيبهايى هستند كه معناى واقعى حديث را با فهم نادرست
مواجه مىكنند. براى نمونه در حديثى مشهور از امام على (ع) مىخوانيم:
[132]. نمونههايى از كاربرد
دستاوردهاى بشرى در فهم حديث را در درس؟؟؟، ص؟؟؟ بنگيريد.