نام کتاب : الگوى اسلامى شادكامى با رويكرد روان شناسى مثبت گرا نویسنده : پسنديده، عباس جلد : 1 صفحه : 483
معناى بازداشتن از امرى مهم و مشغول كردن به امر غير مهم است[1763]
كه موجب غفلت انسان از امر حق و پرداختن به امر باطل مىگردد. تفريح و سرگرمى، يكى
از عوامل نشاط است كه در مباحث آينده خواهد آمد؛ امّا اگر بر زندگى سيطره يابد،
سرنوشتى بد و نافرجام براى انسان رقم مىزند و به همين جهت است كه از آن نهى شده
است. اين، واقعيتى است كه نشان مىدهد از يك سو، زندگى بيهوده نيست، بلكه بر اساس
فلسفهاى مشخّص بر پا شده است و از سوى ديگر، سعادت و شادكامى انسان نيز بسته به
حركت در راستاى آن است. از اين رو، بيهودگى انسان و سرگرم شدن او به امور غير مهم
و غفلت از فلسفه اصلى زندگى، جز به زيان او نيست و فرجامى بد براى وى به ارمغان
مىآورد. قرآن كريم در باره نفى لهو بودن زندگى مىفرمايد:
(وَ
ما خَلَقْنَا السَّماءَ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما لاعِبِينَ* لَوْ أَرَدْنا
أَنْ نَتَّخِذَ لَهْواً لَاتَّخَذْناهُ مِنْ لَدُنَّا إِنْ كُنَّا فاعِلِينَ.[1764] ما
آسمان و زمين، و آنچه را در ميان آنهاست، از روى بازى نيافريديم! اگر مىخواستيم
سرگرمى انتخاب كنيم، چيزى متناسب خود انتخاب مىكرديم!).
نيز
در آيه 115 سوره مؤمنون مىفرمايد:
(أَ
فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناكُمْ عَبَثاً وَ أَنَّكُمْ إِلَيْنا لا تُرْجَعُونَ. آيا
پنداشتيد كه شما را بيهوده آفريدهايم و اين كه شما به سوى ما بازگردانيده
نمىشويد؟).
اين
آيه، دقيقاً همان سخنى است كه پيشتر در بحث جهتگيرى نشاط گذشت. زندگى، بيهوده
نيست. لذا نبايد سرگرمى، اصل قرار گيرد و فرد را به لذّات دنيا مشغول كند و از هدف
اصلى، غافل سازد. هر آنچه انسان را از هدف اصلى زندگى- كه سعادت واقعى در آن نهفته
است- باز دارد، مانع شادكامى و مايه زيان و بدبختى است، حتّى اگر شيرين و لذّتبخش
باشد. خداوند متعال مىفرمايد:
(يا
أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُلْهِكُمْ أَمْوالُكُمْ وَ لا أَوْلادُكُمْ عَنْ
ذِكْرِ اللَّهِ وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ.[1765] اى
كسانى كه ايمان آوردهايد! [زنهار] اموال شما و فرزندانتان شما را از ياد خدا غافل
نگرداند، و هر كس چنين كند، آنان خود زيانكاراناند).
[1763]. اللهو: ما شغلك من هوى
أو طرب( العين، ج 4، ص 87). نيز، ر. ك: لسان العرب، ج 15، ص 258.
اللهوُ: ما يشغل الإنسان عمّا
يعنيه و يهمّه( مفردات الفاظ القرآن، ص 748).