نام کتاب : الگوى اسلامى شادكامى با رويكرد روان شناسى مثبت گرا نویسنده : پسنديده، عباس جلد : 1 صفحه : 384
باور غلط: توهّمِ «تنها بلا ديدن»
از
عوامل افزاينده فشار روانى به هنگام سختىها، تصوّر تنها بودن در مشكلات است.
معمولًا انسان هنگام گرفتارى چنين مىپندارد كه كسى جز او گرفتار نيست و ديگران در
كمال آسايش زندگى مىكنند.[1373] اين تصوّر، علاوه بر اصل
مشكل، فشار روانى بيشترى را بر فرد وارد مىسازد.
باور
صحيح: فراگيرى بلا
واقعيت
اين است كه همه افراد در زندگى دچار مشكل مىشوند؛ گاه همزمان با او، و گاه پيش
يا پس از او. توجّه به اين واقعيت، فشار روانى نامتعارف را كاهش مىدهد و زمينه را
براى صبر و بردبارى آماده مىسازد. خداوند متعال از همين روش براى آرام و بردبار
ساختن پيامبر خدا (ص) استفاده نموده است. يكى از مشكلات كسى همانند پيامبر (ص) كه
وظيفهاش هدايت مردم است، تكذيب اوست. اين امر بر ايشان گران مىآمد. خداوند متعال
براى كاستن از فشار روانى پيامبر (ص)، فرمود:
(وَ
إِنْ يُكَذِّبُوكَ فَقَدْ كُذِّبَتْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِكَ وَ إِلَى اللَّهِ
تُرْجَعُ الْأُمُورُ.[1374] اگر تو را
تكذيب كنند [غم مخور، موضوع تازهاى نيست]، پيامبران پيش از تو نيز تكذيب شدند و
همه كارها به سوى خدا بازمىگردد).
مرحوم
علّامه طباطبايى در تفسير خود، تصريح مىكند كه اين آيه شريف پيامبر خدا (ص) را
تسليت مىدهد، كه اگر مردم بعد از شنيدن اين برهانهاى روشن، باز تو را تكذيب
مىكنند، غصّه مخور، كه اين رفتار مردم، چيز نوظهورى نيست؛ بلكه قبل از تو نيز
چنين بوده كه هر پيغمبرى به سوى قومش مبعوث مىشده، او را تكذيب مىكردند. از اين
جا روشن مىشود كه جمله (فَقَدْ كُذِّبَتْ رُسُلٌ مِنْ
قَبْلِكَ) از باب به كار بردن سبب در جاى مسبّب است؛ چون بايد مىفرمود:
«و ان يكذبوك فلا تحزن» و جمله «لا تحزن»
مسبّب از علم به اين معناست كه پيش از تو نيز چنين بوده است. مسبّب در آيه، حذف
شده، و جمله «فقد كذبت ...»- كه سبب غصّه نخوردن است-، به جاى
مسبّب نشسته است.[1375] همان گونه كه روشن است،
ايشان غم نخوردن را معلول شناخت آن واقعيت مىداند.
[1373]. در روانشناسى بلاها و
فاجعهها، به اين حالت،« توهّمِ در مركز بودن»(Illusion of
Centrality ) مىگويند. در اين حالت، پس از وقوع بلا، فرد
تصوّر مىكند كه بيشترين مصيبتها به او رسيده و او در مركز و كانون واقعه بوده
است. جالب آن كه افراد هر چه از فاجعه، احساس آسيبناپذيرىِ بيشترى داشته باشند،
بعد از بروز آن، احساسِ در مركز بودن در آنها بيشتر است.( ر. ك: روانشناسى
فاجعهها، ص 207).