خداى
را به نيكوترين ثنا مىستايم، و در خوشى و ناخوشى، او را سپاس مىگويم ....
بنا
بر اين، حمد و ستايش، مخصوص هر دو موقعيت خوشايند و ناخوشايند است؛ امّا مسئلهاى
كه باقى مىماند، اين كه ستايش در خوشايند، قابل درك است؛ امّا ستايش در
ناخوشايند، چه توجيهى دارد؟ پاسخ اين پرسش را بايد در خير بودن قضاى الهى جستجو
كرد. پيشتر گذشت كه قضا و قدر الهى مبتنى بر خير است و انسان، آنچه را خير است،
مىستايد. لذا حمد و ستايش خداوند به خاطر خير بودن قضاى اوست، نه ظاهر ناخوشايند
و دردناك آن؛ همان گونه كه رضامندى از همه قضاى الهى نيز مبتنى بر همين واقعيت
بود. بنا بر اين، خير و مصلحت بودن قضاى الهى، هم موجب رضامندى مىگردد و هم موجب
ستايش خداوند. بر اين اساس، مطلب ديگرى روشن مىشود و آن ارتباط تنگاتنگ ميان دو
عنوان «رضا» و «حمد» است.
آنچه
تا كنون گذشت، مربوط به عوامل مشترك هر دو بُعد تكوين بود كه موجب زدودن واكنشهاى
منفى و بروز واكنشهاى مثبت مىشدند. در ادامه، به بررسى عواملى مىپردازيم كه به
يكى از دو قسم بُعد تكوين، يعنى خوشايند و ناخوشايند مربوط مىشوند.
[908]. الإرشاد، ج 2 ص 91،
أعلام الدين، ج 1، ص 45؛ روضة الواعظين، ص 202؛ بحار الأنوار، ج 4، ص 392؛ تاريخ
الطبرى، ج 5، ص 418.
نام کتاب : الگوى اسلامى شادكامى با رويكرد روان شناسى مثبت گرا نویسنده : پسنديده، عباس جلد : 1 صفحه : 259