نام کتاب : الگوى اسلامى شادكامى با رويكرد روان شناسى مثبت گرا نویسنده : پسنديده، عباس جلد : 1 صفحه : 16
از نظريههاى مهم در باره شادكامى، نظريه زندگى كامل سليگمن[36]
است كه در سال 2002 م، ارائه كرد. سليگمن، الگويى از چهار نوع زندگى نيك را مطرح
مىكند كه همچون نظريه ارسطو، بر يك نظام سلسله مراتبى و از ساده به پيچيده، تدوين
يافتهاند. سليگمن، سادهترين زندگى از انواع چهارگانه زندگى خوب (نيك) را «زندگى
لذّتبخش»[37] مىنامد. پس از آن، «زندگى
درگيرانه»[38] (يا اشتياق به زندگى) قرار
دارد و سومين نوع زندگى خوب، «زندگى بامعنا»[39]
است. چهارمين نوع زندگى- كه در حقيقت، پيچيدهترين شكل زندگى نيك است-، «زندگى
كامل»[40] است. روانشناسان مثبتگرا بر
اين باورند كه حركت به سمت يكى از اين انواع چهارگانه زندگى خوب (نيك)، خاصه نوع
چهارم آن، آدمى را به خشنودى از زندگى، بهزيستى روانى و در نهايت، خوشبختى نائل
مىگردانَد.
پُراستفادهترين
و متقنترين نظريه در بين نظريههاى جديد در باره شادكامى، نظريه «شادكامى پايدار»[41]
است كه بين سالهاى 2004 تا 2009 م، در مقالات مختلفى توسط سونيا لوبوميرسكى[42]
ارائه شده است. در «الگوى شادكامى پايدار» لوبوميرسكى، عوامل تعيينكننده سطح
شادكامى يا عوامل علّى مؤثّر بر شادكامى افراد، به سه دسته طبقهبندى مىشوند كه
عبارتاند از: عوامل وضعى يا تثبيت شده،[43]
عوامل مرتبط با شرايط زندگى[44] و عوامل مرتبط با فعّاليتهاى
ارادى (قصدمند)[45].[46]
همان
گونه كه مشهود است، مبتنى بر مبانى و پژوهشهاى تجربى، نظريهها و ديدگاههاى
مختلفى در باره يكى از ديرينهترين موضوعات بشر، يعنى سعادت و شادكامى ارائه شده و
حتّى مداخلههايى نيز براى تأمين آن در جامعه تعريف شده كه در فصل ششم به آن
خواهيم پرداخت. مسئلهاى كه ما با آن رو به رو هستيم اين است كه شادكامى در منابع
اسلامى چگونه است؟ از ديدگاه اسلام، شادكامى چگونه تعريف شده و چه مبانى و ساختارى
دارد؟ چه راهكارهايى براى