responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الگوى اسلامى شادكامى با رويكرد روان شناسى مثبت گرا نویسنده : پسنديده، عباس    جلد : 1  صفحه : 155

هدايت مى‌شود، هم چنان كه فرموده: (وَ إِذا أَنْعَمْنا عَلَى الْإِنْسانِ أَعْرَضَ وَ نَأى‌ بِجانِبِهِ وَ إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ فَذُو دُعاءٍ عَرِيضٍ‌).[580]

در عبارت (ثُمَّ بَدَّلْنا مَكانَ السَّيِّئَةِ الْحَسَنَةَ حَتَّى عَفَوْا ...) كلمه «عفوا» از ماده «عفو» است كه به معناى كثرت تفسير شده، يعنى تا آن كه زياد كردند مال و اولاد را بعد از آن كه خداوند با فرستادن بلا، كم كرده بود مال و اولادشان را. ممكن هم هست كه به معناى محو اثر بوده باشد و لو اين كه مفسّران، اين احتمال را نداده‌اند. بنا بر اين احتمال، معناى جمله چنين مى‌شود كه: ايشان به وسيله حسنه و نعمت‌هايى كه به آنها داده شده بود، آثار سوء سيئات و نقمت‌هاى قبلى را محو كردند؛ وليكن به جاى اين كه به راه حقْ هدايت شوند و ضرّاء و سرّاء را از ناحيه خداى تعالى بدانند، گفتند: (قَدْ مَسَّ آباءَنَا الضَّرَّاءُ وَ السَّرَّاءُ) يعنى انسان از آن جايى كه در عالم طبيعت قرار گرفته و اين عالم، همواره در حال دگرگونى است، لذا خواه ناخواه، محكوم به تحوّل و ناكامى و كام‌روايى است. پس نه كامروايى‌اش امتحان خداست و نه ناكامى‌اش عذاب و نقمت اوست.

بنا بر اين كه معناى دوم درست باشد، ممكن است جمله‌ (و قالوا ...) را عطف تفسير جمله (حَتَّى عَفَوْا) بگيريم و بگوييم: منظور از (حَتَّى عَفَوْا) اين است كه ايشان با گفتن اين كه «سرّاء و ضرّاء، از عادت دهر ناپايدار است كه هر روز نعمتى را از شخصى گرفته و به شخص ديگرى مى‌دهد هم چنان كه رفتارش با پدران ما هم همين طور بود»، امتحان الهى را انكار و رسم آن را محو كردند.[581]

ه- الگوى «جَزَع- مَنْع»

در برخى ديگر از آيات، الگوى «جزع- منع» مطرح شده و بيان گرديده كه برخى هنگام بلايا، بى‌تاب و هنگام نعمت‌ها بخيل مى‌شوند. در آياتى از سوره معارج چنين آمده است:

(إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً* إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً* وَ إِذا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعاً.[582] به راستى، انسانْ بسيار حريص [و بى‌تاب‌] خلق شده است؛ چون آسيبى به او رسد، بى‌تاب است و چون خيرى به او رسد، بخل‌ورز است).

ريشه اين واكنش، هَلوع بودن انسان است. علّامه طباطبايى در اين باره مى‌گويد:

كلمه «هلوع»، صفتى است كه از مصدر «هَلَعَ»- كه به معناى شدّت حرص است-، اشتقاق يافته. و نيز گفته‌اند كه اين كلمه را دو آيه بعد، تفسير كرده. پس هلوع، كسى است‌


[580]. سوره سجده، آيه 51.

[581]. ترجمه تفسير الميزان، ج 8، ص 252 به بعد.

[582]. سوره معارج، آيه 19- 21.

نام کتاب : الگوى اسلامى شادكامى با رويكرد روان شناسى مثبت گرا نویسنده : پسنديده، عباس    جلد : 1  صفحه : 155
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست