170.
ابراهيم بن موسى القزاز: از امام رضا عليه السلام چيزى را مىطلبيدم و بر آن پاى
مىفشردم. پس براى استقبال گروهى از طالبيان خارج شد، كه وقت نماز در رسيد. به سوى
كاخى در آنجا راه كج كرد و زير درختى در نزديكى كاخ فرود آمد در حالى كه جز ما دو
نفر، كسى نبود. پس به من فرمود: اذان بگو. گفتم منتظر بمانيم تا دوستانمان به ما
بپيوندند؟ فرمود: خدا تو را بيامرزد، نماز را بدون دليل از اول وقت به آخر وقت به
تأخير مينداز. در اوّل وقت، آغاز كن. پس اذان گفتم و نماز خوانديم.
6/
13 نماز واجب را در مسجد خواندن
171.
جابر بن عبد اللّه: پيامبر گروهى را در نماز نيافت. پس گفت: چه چيز شما را از حضور
در نماز باز داشته است؟ گفتند: به خاطر اختلافى كه ميان ما بوده است. حضرت فرمود:
براى همسايه مسجد، نماز نيست جز در مسجد.
172.
امام على عليه السلام: براى آن دسته همسايگان مسجد كه تندرست و فارغند ولى در
نمازهاى واجب حاضر نمىشوند، نمازى نيست.
173.
قاضى نعمان: حضرت على عليه السلام فرمود: براى همسايه مسجد، نماز نيست جز در مسجد،
مگر اينكه بيمارى يا عذرى داشته باشد. به حضرت گفته شد: اى اميرمؤمنان چه كسى
همسايه محسوب مىشود؟ حضرت فرمود آن كه صداى اذان را مىشنود.
174.
امام صادق عليه السلام: نماز را در مسجد بخوانيد.
175.
ابراهيم بن ميمون از امام صادق عليه السلام: به ايشان گفتم: مردى براى ما نماز
مىگزارد و ما به او اقتدا مىكنيم. آن نزد شما محبوبتر است يا در مسجد خواندن؟
فرمود: مسجد نزد من محبوبتر است.
[279] لاحيت الرجلَ ملاحاةً و
لِحاءً إذا نازعته( لسان العرب: 15/ 242).
[280] سنن الدارقطني: 1/ 420/
1؛ التهذيب: 1/ 92/ 244 و ج 3/ 6/ ذيل الحديث 16 كلاهما مرسلًا و لفظهما« لا
صَلاةَ لِجارِ المَسجِدِ إلّا في مَسجِدِهِ».
[281] التهذيب: 3/ 261/ 735 عن
طلحة بن زيد، قرب الإسناد: 145/ 523 نحوه عن أبي البختري كلاهما عن الإمام الصادق
عن أبيه عليهما السلام.
[282] دعائم الإسلام: 1/ 148
عن الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام، مسند زيد: 1/ 113 عن الإمام زين العابدين
عن أبيه عن الإمام عليّ عليهم السلام و ليس فيه« إلّا أن يكون له عذر أو به علّة».