نام کتاب : الصلاة في الكتاب و السنة نویسنده : محمدی ریشهری، محمد جلد : 1 صفحه : 163
597. مُحَمَّدُ بنُ مُسلِم: دَخَلَ أبو حَنيفَةَ عَلى أبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام فَقالَ
لَهُ: رَأَيتُ ابنَكَ موسى يُصَلّي و النّاسُ يَمُرّون بَينَ يَدَيهِ فَلا
يَنهاهُم و فيهِ ما فيهِم، فَقالَ أبو عَبدِ اللّهِ عليه السلام: ادعوا لي موسى،
فَدُعيَ، فَقالَ لَهُ: يا بُنَيَّ، إنَّ أبا حَنيفَةَ يَذكُرُ أنَّكَ كُنتَ
تُصَلّي و النّاسُ يَمُرّونَ بَينَ يَدَيكَ فَلَم تَنهَهُم، فَقالَ: نَعَم يا
أبَه، إنَّ الَّذي كُنتُ اصَلّي لَهُ كانَ أقرَبَ إلَيَّ مِنهُم، يَقولُ اللّهُ عز
و جل: «وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ
الْوَرِيدِ»[849].
قالَ:
فَضَمَّهُ أبو عَبدِ اللّهِ عليه السلام إلى نَفسِهِ ثُمَّ قالَ: [يا بُنَيَ]
بِأَبي أنتَ و امّي يا مُوَدَّعَ الأَسرارِ[850].
597.
محمد بن مسلم: ابو حنيفه بر امام صادق عليه السلام وارد شد و به ايشان گفت: پسرت
(موسى) را ديدم كه نماز مىخواند و مردم هم از پيش رويش مىگذشتند بىآنكه آنان را
باز دارد، با اينكه اشكال دارد.
پس
امام صادق عليه السلام گفت: موسى را نزد من خوانيد و وقتى آمد به او گفت: اى
پسركم، ابو حنيفه مىگويد كه نماز مىخواندى و مردم هم از پيش رويت مىگذشتند بى
آنكه آنان را بازدارى. گفت: بلى پدر، آن كه برايش نماز مىخوانم، از آنان به من
نزديكتر است. خدا مىفرمايد: «و ما از رگ گردن به او نزديكتريم». پس امام صادق
عليه السلاما و را به خود چسباند و فرمود اى پسركم، پدر و مادرم فدايت باد، اى راز
سپرده.