responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الصلاة في الكتاب و السنة نویسنده : محمدی ری‌شهری، محمد    جلد : 1  صفحه : 162

594. حَمزَةُ بنُ حُمرانَ و الحَسَنُ بنُ زياد: دَخَلنا عَلى أبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام و عِندَهُ قَومٌ فصَلّى بِهِمُ العَصرَ و قَد كُنّا صَلَّينا، فَعَدَّدنا لَهُ في رُكوعِهِ «سُبحانَ رَبّيَ العَظيمِ» أربَعًا و ثَلاثينَ أو ثَلاثًا و ثَلاثينَ مَرَّةً. و قالَ أحَدُهُما في حَديثِهِ: «و بِحَمدِهِ» فِي الرُّكوعِ و السُّجودِ سَواءٌ[845].

595. أبانُ بنُ تَغلِبَ: دَخَلتُ عَلى أبي عَبدِ اللّهِ عليه السلام و هُوَ يُصَلّي، فَعَدَّدتُ لَهُ فِي الرُّكوعِ و السُّجودِ سِتّينَ تَسبيحَةً[846].

راجع: الحديث 147 و 184 و 190 و 260 و 289 و 298 و 311.

9/ 38

صَلاةُ الإِمامِ موسَى بنِ جَعفَرٍ عليهما السلام‌

596. حَمدُ بنُ عَبدِ اللّهِ الغَرَويّ عَن أبيهِ، قالَ: دَخَلتُ عَلَى الفَضل بنِ الرَّبيعِ و هُوَ جالِسٌ عَلى سَطحٍ فَقالَ لي: ادنُ، فَدَنَوتُ حَتّى حاذَيتُهُ، ثُمَّ قالَ لي: أشرِف إلى بَيتٍ فِي الدّارِ فَأَشرَفتُ، فَقالَ: ما ترى فِي البَيتِ؟ فَقُلتُ: ثَوبًا مَطروحًا، فقال: انظر حَسَنا، فَتَأَمَّلتُ و نَظَرتُ فَتَيَقَّنتُ فَقُلتُ: رَجُلٌ ساجِدٌ، فَقالَ لي: تَعرِفُهُ؟! قُلتُ: لا، قالَ: هذا مَولاكَ، قُلتُ: و مَن مَولايَ؟ فَقالَ: تَتَجاهَلُ عَلَيَّ؟ فَقُلتُ: ما أ تَجاهَلُ و لكِنّي لا أعرِف لي‌

مَولًى، فَقالَ: هذا أبُو الحَسَنِ موسَى بنُ جَعفَرٍ، إنّي أتَفَقَّدُهُ اللَّيلَ و النَّهارَ فَلا أجِدُهُ في وَقتٍ مِنَ الأَوقاتِ إلّا عَلَى الحالِ الَّتي اخبِرُكَ بِها، إنَّهُ يُصَلِّي الفَجرَ فَيُعَقِّبُ ساعَةً في دُبُرِ الصَّلاةِ إلى أن تَطلُعَ الشَّمسُ، ثُمَّ يَسجُدُ سَجدَةً فَلا يَزالُ ساجِدًا حَتّى تَزولَ الشَّمسُ و قَد وَكَّلَ مَن يَتَرَصَّدُ لَهُ الزَّوالَ، فَلَستُ أدري مَتى يَقولُ الغُلامُ: قَد زالَتِ الشَّمسُ! إذ يَثِبُ فَيَبتَدِئُ الصَّلاةَ مِن غَيرِ أن يُحدِثَ فَأَعلَمُ أنَّهُ لَم يَنَم في سُجودِهِ و لا أغفى، و لا يَزالُ إلى أن يَفرَغَ مِن صَلاةِ العَصرِ فَإِذا صَلّى سَجَدَ سَجدَةً فَلا يَزالُ ساجِدًا إلى أن تَغيبَ الشَّمسُ، فَإِذا غَابَتِ الشَّمسُ وَثَبَ مِن سَجدَتِهِ فَصَلَّى المَغرِبَ مِن غَيرِ أن يُحدِثَ حَدَثًا، و لا يَزالُ في صَلاتِهِ و تَعقيبِهِ إلى أن يُصَلّيَ العَتَمَةَ، فَإِذا صَلَّى العَتَمَةَ أفطَرَ عَلى شوًى يُؤتى بِهِ ثُمَّ يُجَدِّدُ الوُضوءَ ثُمَّ يَسجُدُ ثُمَّ يَرفَعُ رَأسَهُ فَيَنامُ نَومَتَهُ خَفيفَةً، ثُمَّ يَقومُ فَيُجَدِّدُ الوُضوءَ، ثُمَّ يَقومُ فَلا يَزالُ يُصَلّي في جَوفِ اللَّيلِ حَتّى يَطلُعَ الفَجرُ، فَلَستُ أدري مَتى يَقولُ الغُلامُ: إنَّ الفَجرَ قَد طَلَعَ؟! إذ قَد وَثَبَ هُوَ لِصَلاةِ الفَجرِ، فَهذا دَأبُهُ مُنذُ حُوِّلَ إلَيَ‌[847].

594. حمزه بن حمران و حسن بن زياد: بر امام صادق وارد شديم در حالى كه نزدش گروهى بودند كه با آن‌ها نماز عصر را (به جماعت) گزارد ولى ما نماز خوانده بوديم. پس در ركوعش سى و چهار يا سى و سه بار «سبحان ربى العظيم» را شمرديم. يكى از اين دو راوى در روايتش چنين گفت: «و بحمده» به تعداد يكسان در ركوع و سجود (گفت).

595. ابان بن تغلب: بر امام صادق عليه السلام وارد شدم در حالى كه نماز مى‌خواند. پس در ركوع و سجودش شصت تسبيح شمردم.

9/ 38 نماز امام موسى بن جعفر عليهما السلام‌

596. حمد بن عبد اللّه غروى از پدرش نقل مى‌كند كه گفت: بر فضل بن ربيع‌[848] كه بر پشت بام نشسته بود درآمدم. پس به من گفت: نزديك بيا، نزديك شدم تا در كنارش قرار گرفتم. سپس به من گفت: از اين بالا به (فلان) اتاق خانه بنگر، پس از بالا نگريستم، گفت: در اتاق چه مى‌بينى؟ گفتم: جامه‌اى افكنده شده. گفت: نيك بنگر، با تأمل و دقت نگريستم، برايم آشكار شد و گفتم: مردى در سجده است. گفت: او را مى‌شناسى؟ گفتم: نه، گفت: اين مولاى توست. گفتم: چه كس مولاى من است؟ گفت: براى من خود را به نادانى مى‌زنى؟ گفتم: خود را به نادانى نمى‌زنم، بلكه براى خود مولايى نمى‌شناسم.

پس گفت: اين ابو الحسن موسى بن جعفر است. من او را شب و روز نيك مى‌نگرم. در هيچ وقتى از اوقات او را جز بر همين حالت كه به تو گفتم نمى‌يابم. او نماز صبح مى‌گزارد و ساعتى نيز پس از آن‌

ذكر و دعا مى‌خواند، تا خورشيد طلوع كند، پس سجده مى‌كند و تا نيمروز در سجده است و كسى را گمارده تا زوال را انتظار كشد. من نمى‌دانم كى غلام مى‌گويد: خورشيد زوال پيدا كرد، كه يكباره بر مى‌خيزد و نماز را آغاز مى‌كند بى آنكه (وضويش) را نو كند. پس مى‌فهمم كه در سجده‌اش نخوابيده و چرت نزده است و پيوسته (اينگونه است) تا نماز عصر را به پايان برد و پس از آن، سجده مى‌كند و پيوسته در سجده است تا خورشيد ناپديد شود. در اين هنگام از سجده بر مى‌خيزد و بى‌آنكه (وضويش) را نو كند، نماز مغرب را مى‌خواند. و پيوسته در نماز و ذكر و دعاى پس از آن است تا نماز عشا را بخواند. پس از آن با گوشتى بريان كه برايش مى‌آورند افطار مى‌كند و سپس از نو وضو مى‌گيرد و سجده مى‌كند و سپس سر بر مى‌دارد و به خوابى سبك مى‌رود. سپس بر مى‌خيزد و از نو وضو مى‌گيرد و در دل شب به نماز مى‌ايستد، تا سپيده بدمد. من نمى‌دانم كى غلام مى‌گويد: سپيده دميد كه يكباره براى نماز صبح بر مى‌خيزد. اين روش اوست از آن هنگام كه تحويل من داده شده است.


[845] الكافي: 3/ 329/ 3، التهذيب: 2/ 300/ 1210، الاستبصار: 1/ 325/ 11، السرائر: 3/ 554.

[846] الكافي: 3/ 329/ 2، التهذيب: 2/ 299/ 1205.

[847] عيون أخبار الرضا عليه السلام: 106/ 10.

[848] زندانبان حضرت امام كاظم عليه السلام.

نام کتاب : الصلاة في الكتاب و السنة نویسنده : محمدی ری‌شهری، محمد    جلد : 1  صفحه : 162
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست