كتابتِ حديث براي پاسداري از حافظه است ، تأكيد میورزند؟!
قوه حافظه به چه كار آيد آن گاه
كه صحابي حافظ بميرد؟! آيا فرشتگان در حفظ از انسان كاملتر و توانمندتر نيستند؟
چرا خداي بزرگ آنان را وامیدارد كه بنويسند و میفرمايد : کِرَامًا کاتِبينَ ؛[112] نويسندگاني
بس ارجمند .
اشكال
بسا گويند : قوه
حافظه ، ملكهای است كه با تمرين و پرورش ، قوي
و تيز میشود . از اين روست كه میبينيم كه شنوايي كور بسيار قويتر از شنوايي
بيناست ؛ زيرا به جاي چشم از آن كمك میگيرد ؛ و
نيز تاجر بي سواد داراي حافظه قوي تري نسبت به تاجر باسواد است ؛ چرا كه اولي ـ بر خلاف
دومي ـ بيشتر بر حافظهاش تكيه میكند و آن را به كار میگيرد .
پاسخ
اگر اين نوع رويكرد درباره ماجراي حافظه صحابه درست باشد و اينكه
عرب داراي حافظه قوي بودند (به ويژه صحابه ، كساني
كه خدا آنان را براي پاسداري از شريعت و صيانت از آن وپذيرش مسئوليت و تبليغ آن
برای آيندگان ، آماده ساخت) چگونه میتوان توضيح داد آنچه را كه خطيب ـ در روايت مالك ـ و بيهقي
در شعب الإيمان و قُرطبي در تفسيرش به اسناد صحيح از عبدالله بن عُمَر آورده است كه
گفت : «تَعَلَّم عُمر سورةَ البقرة في اثنتي عَشَرَة سنة ، فلمّا خَتَمها
نَحَرَ جَزوراً» ؛[113] عُمَر سوره بقره را در دوازده سال آموخت ، چون به پايان
برد ، شتري را قرباني كرد .
[113]. شرح نهج
البلاغه 12: 66؛ الدرّ المنثور 1: 54؛ سيرة عمر (ابن جوزي):
165؛ تفسير قرطبي 1: 40 (در اين مأخذ آمده است: في بضع عشرة
سنة)؛ تاريخ
الإسلام (ذهبي) عهد الخلفاء الراشدين: 267.