به عُمَر خبر رسيد كه در دست
مردم كتابها (و نوشتههايي) هست ، وي اظهار بياطلاعي كرد و ناخوشايندش افتاد و گفت : اي
مردم ، به من خبر میرسد كه در دستتان كتابهایی
است ، دوست داشتنيترين آنها نزد خدا راستترين واستوارترين آنهاست ؛ هيچ
كس نزدش كتابي باقي نگذارد مگر اينكه برايم بياورد تا در آن نظر دهم .
مردم گمان بردند كه عُمَر میخواهد در آنها
بنگرد و چنان استوارشان سازد كه اختلافي در آن نباشد . از
اين رو ، كتابهایشان را آوردند . عُمَر آنها را با آتش سوزاند ، سپس گفت : آرزوي (خامي) بود مانند آرزوی اهل كتاب ! [78]
در الطبقات
الكبری (آمده است كه گفت) : مثناة كمثناة أهل
الكتاب .[79]
احتمال میرود واژه «مثناة» تحريف
شده «مشناة» باشد ؛
روايات دهان به دهاني كه يهود آنها را تدوين كردند سپس علمايشان آن را شرح دادند . آن شرح «گمارا» ناميده شد . آن گاه در دو كتاب جمع آوري كردند كه مجموع اصل و شرح آن «مشناة» نام
گرفت .[80]
دكتر حسن ظاظا میگويد :
در كنار كتاب مقدّس يهود ، با گذشت زمان ، ميان آنان نصوص مقدّس ديگري پديد آمد كه مشهورترين آنها «مشنا» و «گمارا»
است . كتاب اول به زبان عبري است و دومي ـ تفسير آن ـ به زبان آرامي میباشد . از مجموع اين دو با هم ، كتابِ نامدار و معروفي به
[80]. بنگريد به، الفكر الديني
اليهودي: 65 ـ 81؛ دلائل
النبوّة (ابي
نُعَيم): 638، ذيل رقم 428؛ الصحيح من سيرة النبي الأعظم 1: 59؛ الموسوعة العربية الميسّرة: 543؛ واژه «تلمود»؛
تدوين السنّة
الشريفة:
340؛ موسوعة
المورد 4:
199، واژه «الجماره».