عامل دوم ، نظري است كه عُمَر بن خطاب آن را مطرح ساخت . رأي عُمر را از دو متن زير میتوان به دست آورد :
الف) از عُرْوَة بن زُبَير نقل شده
است كه :
عُمَر بن
خطاب میخواست سننِ پيامبر را بنويسد . در اين باره با اصحاب پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم مشورت كرد ، آنان
به نگارش آن اشاره كردند . عُمَر ، در كتابتِ سنّت يك ماه از خدا خير میخواست ، سپس
يك روز صبح كه خدا عزمش را جزم كرد ، گفت : میخواستم سنن را بنويسم ، قومي را به ياد آوردم كه
پيش از شما بودند كتابهایی نوشتند و به آنها سرگرم شدند و كتاب خداي متعال را رها كردند!
به خدا سوگند ، من
هرگز كتابِ خدا را به چيزي نمیپوشانم (و مشتبه نمیسازم) .[76]
و از يحيي بن جَعْدَه روايت شده است كه :
عُمَر بن خطاب میخواست سنت را
بنويسد . سپس دریافت كه اين كار را نكند ، آن
گاه به شهرها نوشت : هركس چيزي از سنّت نزدش هست ، آن را محو و نابود سازد
.[77]
ب) از قاسم بن محمّد بن ابي بكر ، نقل شده است كه :
[76]. الجامع (معمر بن راشد)
11: 257 ؛ مصنَّف عبدالرزاق 11: 258، حديث 20484؛ تقييد العلم: 49؛ المدخل إلي
السنن الكبري 1: 47.