چون خدا پيامبرش را قبض روح كرد ، ابوبكر سهم خويشاوندان پيامبر را به اموال مسلمانان بازگرداند ، و آن را در سبيل الله به مصرف رساند .[863]
نيز از وي نقل شده است كه در پاسخ نجده
حروري ـ كه از سهم ذوي القربي پرسيد ـ گفت :
میگفتيم :
خويشاوندان پيامبر ، ماییم . قوم ما ، اين را برنتافتند و گفتند : قريش ـ همهشان ـ ذوي القربياند .[864]
شافعي از عبدالرَّحمان بن ابي ليلا
روايت كرده است كه گفت :
علي را در اَحجار الزيت[865] ديدار كردم ، پرسيدم : پدر و مادرم فدايت ، ابوبكر و عُمَر در حقِّ خمس شما اهل بيت چه كردند؟
علی علیهالسلام فرمود : عُمَر گفت : شما حقّي داريد ، و به نظرم نمیآيد ـ اگر زياد هم باشد ـ برای همهتان بس
باشد . اگر خواستيد به اندازهای كه ما مصلحت بدانيم از آن به شما دهيم!
ما از گرفتنِ جز همه آن ابا
ورزيديم ، او هم از اينكه همه آن را به ما دهد خودداري كرد .[866]
مثل اين سخن را عمر به ابن عبّاس گفت و
او نيز مانند امام علی علیهالسلام پاسخ داد.[867]
[863]. تفسير طبري 10: 7؛ نيز
بنگريد به، احكام القرآن (جصّاص) 4: 243 ـ 245.
[864]. مسند احمد 1: 294، حديث
2685؛ سنن نسائي 7: 129، حديث 4134؛ تفسير طبري 10: 6 (متن از اين مأخذ است) زاد
المسير 3: 360؛ الدرّ المنثور 4: 68.
[865]. نام مكاني در مدينه كه
سنگ هايش چنان است كه گويا بر آنها
روغن زيتون ماليدهاند (م).