حاكمِ پيشين پا گذاشت ؛ و اين امر ، هم آموزي پياپي را براي رشد مكتب اجتهاد و رأي ـ در برابر مكتب تعبّد محض به
سنّت ـ اثبات میكند .[860]
منع تدوين تا دوران خلافت عمر بن
عبدالعزيز ـ كه باب تدوين را گشود ـ ادامه يافت . اين
خليفه ، فدك را به اولاد حضرت فاطمه2 بازگرداند .[861] شايد اين كار براي ملازمه و ارتباط ميانِ آن دو بود ؛ زيرا تدوينِ حاصل ـ علي رغم نقصهایی كه داشت ـ براي مسلمانان سودمند بود و حقايق بسياري را روشن میساخت ؛ هرچند از سوي ديگر ، هدف ، تثبيت اصول مكتب اجتهاد بود تا در مقابل مكتب تدوين و نقل حديث ، از خود دفاع كند .
روشن سازي
اين حقايق ، همراه با اقداماتي كه عمر بن عبدالعزيز انجام داد ،
نتايج خوشايندي را در پي داشت ؛ زيرا از خلالِ تدوين و اِتفاقِ مورخان و اصحاب سنن بر نقل ادّعاي
حضرت فاطمه2 (و اينكه فدك در
اختيار آن حضرت بود و پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم آن را به او بخشيد)[862] براي خليفه ، امر «فدك» روشن گشت .
اين روشن بيني در عقل عمر بن عبدالعزيز جايگاه خود را
پيدا كرد ،
وي «فدك» را به اولاد
حضرت فاطمه2 بازگرداند و با اين
كار ،
كفه مكتب «تعبّد
محض» بر كفّه مكتب «اجتهاد و رأي»
رجحان يافت .
[860]. در كلام حضرت زهرا و
امام علي و اهل بيت علیهم السلام دلالتهای روشني بر اين امر هست؛ مانند اين
سخن حضرت زهرا2
خطاب به زنان مهاجر و انصار: «ويعرف التالون غِبَّ ما
أسّس الأوّلون» و آیندگان فرجام کاری
را که اولیها بنیان نهادند، دریابند. و اين سخن كه «در خطبه
فدک» فرمود: «تتربّصون بنا الدوائر وتتوكّفون
الأخبار»
رویدادهای ناگوار را برای ما انتظار
میکشیدید و گوش به زنگ اخبار بوديد.
[861]. فتــوح البلـدان 1: 38؛ شرح نهج البلاغه 16: 278؛ معجم البلدان 4: 239؛ الكامـل2: 104ـ105.
[862]. مسند ابي يعلي 2: 334،
حديث 1075 و1409؛ شرح نهج البلاغه 16: 268؛ الدرّ المنثور 5: 273 ـ 274.