responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : منع تدوين حديث نویسنده : الشهرستاني، السيد علي    جلد : 1  صفحه : 414

روز سقيفه ـ اعتراض كرد و اصرار ورزيد كه لازم است خليفه از قريش باشد ،[820] ليكن اكنون در غياب «سالم» ـ در حالي كه او از موالي است ـ افسوس می‌خورد ![821]

مقصود از اين موضع عمر چيست؟! پاسخ روشن است ، او می‌خواست خلافت به دست كساني كه او را دوست ندارند و از نظر فكري به وي گرايش ندارند ، نيفتد .

عمر راضي نمی‌شد كه خلافت را به منادیانِ نقل حديث از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم (اَمثال حضرت علی علیه‌السلام ، ابوذر ، ابن عبّاس  ، ابن مسعود  ، عمّار . . .) تسليم كند ؛ زيرا اينان عمر را در سلوك و روشي كه در پيش گرفته بود بر خطا می‌دانستند و مكتبِ مخالف او را تقويت می‌كردند .

عبدالله بن عُمَر و مخالفت او با پدرش

تا بدينجا معلوم شد که چرا در گردهمايی شورا ، انتخاب نهایی در اختيار ابن عوف قرار گرفت و با اندكي تأمُّل ، به سرّ اين كار نيز آگاه می‌شويم كه چرا عمر فرزندش عبدالله را جانشينِ خود نساخت و او را يكي از اعضاي شش نفري شورا قرار نداد ؛ چراكه تعليل عُمَر براي اين كار ، با شخصيتِ علمي عبدالله ارتباط می‌يابد ؛ اينكه وي فقه و احكام نمی‌داند .

عُمَر به كسي كه به او پيشنهاد كرد عبدالله را جانشين خود سازد ، گفت :

خدا مرگت دهد! انگيزه‌ات خدايي نبود ؛ واي بر تو! چگونه كسي را


[820]. بنگرید به،‌ صحيح بخاري 6: 2506،‌ حديث 6442؛ مسند احمد 1: 55،‌ حديث 391؛ تاريخ طبري 2: 235.

[821]. تاريخ طبري 2: 580؛ مقدمه ابن خلدون 1: 194.

نام کتاب : منع تدوين حديث نویسنده : الشهرستاني، السيد علي    جلد : 1  صفحه : 414
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست