میشناختند» از كتاب خدا وسنّت
پيامبرش ، تمسّك میكردند ، نه به رأي و اجتهادي كه نمیشناختند .
4 - مفهوم «استتابه» (به توبه واداشتن) در صورت انحراف از دين (و سپس كشتن
منحرف در صورت عدم توبه اش) در مكتب سنّت و تعبّد ، يك مفهوم اسلامي است . اين مکتب تأويل را نمیپذيرد و نمیگويد : «تأويل كرد و به خطا رفت» و براي اشتباهات و لغزشهای ديگران عذر
نمیتراشد .
اين ، همان
مفهومي است كه مسلمانان ، بعدها بر عثمان اجرا كردند ؛ آن گاه كه وي اعلانِ توبه از
بدعت هايش در دين كرد ، او را واگذاشتند ، سپس هنگامي كه بر بدعت هايش اصرار ورزيد و به قتل پيروان مكتب تعبّد فرمان داد ، سويش بازگشتند و او را به قتل رساندند .
در اينجا لازم است سخن بعضي از
نويسندگان را يادآور شويم كه میگويد كه اگر دوران عُمَر به طول میانجاميد ، مسلمانان او را همچون عثمان میكشتند .
براي آنكه خلافت به دستِ پيروان سنّت و
تعبّد ، نيفتد ، عمر سخن ابن عوف را ميزان و حرف آخر (هنگام اختلاف اعضاي شش نفري شورا)
قرار داد تا بتواند رأي خود را بر ابن عوف ديكته كند ، و او
بتواند با امنيّت ، كشتي را به ساحل آرزويش برساند .
اين حقيقت ، آن
گاه بيشتر روشن میشود كه در آه و حسرتهای عُمَر ، تدبّر كنيم ؛ آن گاه كه از فقدان ابو عُبَيده و سالم (همفکر و زير دستش) افسوس
میخورد كه كاش آنها (در آن زمان) حاضر بودند و امر خلافت را به آنها
میسپرد .
با اينكه میدانيم «سالم» از
موالي بود ،[819] و معروف است كه عمر بر انصار ـ
[819]. بنگرید
به، شرح حالِ وي در طبقات ابن سعد 3: 85؛ الاستيعاب 4: 1799، رقم 4265؛ الإصابه
3: 13، رقم
3045.