ورزد و به قانوني كردن آن دست يازد و آن
را مشروعيّت مطلق بخشد ، از متنی كه حافظ موفّق بن احمد ـ به اسنادش از محمّد بن خالد ضبّي
ـ نقل میكند ، آشكار میگردد ، وي میگويد :
عُمَر براي مردم خطبه خواند و گفت : اگر شما را از آنچه میشناسيد به آنچه آشنا نيستيد برگردانيم ، چه میكنيد؟ همه ساكت ماندند! عمر اين جمله را سه بار بر زبان
آورد .
علي (رضی الله عنه) برخاست و گفت : اي عُمَر ، در آن صورت ، تو را به توبه وامي داريم ، اگر توبه كردي ، میپذيريم .
عمر پرسيد : اگر
توبه نكردم ، چه؟
علی علیهالسلام فرمود : سرت را جدا میكنيم .
عُمَر گفت : سپاس
خداي را كه در اين امّت كسي را قرار داد كه هنگام كجروي ، ما
را به راه راست درآورد .[818]
از اين نقل ، چند
نكته را میتوانيم دريابيم :
1 - عمر گفت : «از آنچه میشناسيد به آنچه آشنا نيستيد» و نگفت : «از آنچه میشناسيم به آنچه انكار میكنيم»
اين تعبير ، براي
اهل تحليل ، اشارهای در بر دارد ؛ پس نيك بينديش .
2 - اينكه مسلمانان خاموش ماندند با اينكه عُمَر سه بار سخنش را تكرار
كرد ، آشكارا بر سياست زور و فشار فكريای دلالت دارد كه عمر در حقّ
صحابه به كار بست ؛ و اين ، با آنچه ما در پيش آورديم (حبس صحابه در مدينه ـ پيـش خود ـ و منع آنها
از نقل و نگارش حديث) همسوست .
3 - روشن شدن موضع صريح پيروان مكتب تعبُّد ، و
اينكه آنان هرگز به آوردنِ احكامي كه مبناشان اجتهاد و رأي است ، راضي
نمیشدند ؛ و «به آنچه