responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : منع تدوين حديث نویسنده : الشهرستاني، السيد علي    جلد : 1  صفحه : 415

خليفه گردانم كه از طلاق زنش عاجز است ؟![822]

واقع اين است كه ماجرا آن گونه كه عمر آورد نبود ، بلكه به جهت اختلاف فكري و بينشي ـ كه ميان آن دو وجود داشت ـ از اين كار خودداري می‌ورزيد .

اگر اين تعليل درست باشد ، می‌بايست در پاسخ پيشنهاد آن شخص می‌گفت : واي بر تو! چگونه عبدالله را جانشين خود سازم در حالي كه بزرگان صحابه (امثال حضرت علی علیه‌السلام ، ابن عوف ، ابن مسعود ، سعد بن ابي وَقّاص) ميانِ مردم‌اند؟!

اين سخن را بدان جهت عمر درباره فرزندش عبدالله گفت كه وي عُمَر را در ماجراها و جاهاي زيادي تخطئه كرد .

درباره متعه گفت : آيا سنّت عمر شايان پيروي است يا سنّت رسول خدا؟

در جاي ديگر گفت : روايتش را می‌پذيرم و درايتش را وامي گذارم .

استاد «روّاس قلعه چي» در كتاب موسوعه عبدالله بن عُمَر ، جاهايي را كه عبدالله با پدرش مخالفت ورزيد ، شمرده است :

1 - عمر ، در حج يا عمره ، سايه گرفتن را براي «مُحْرِم» جايز می‌داند ، و ابن عمر آن را جايز نمی‌شمارد .

2 ـ عمر ، غناي حلال را براي مُحْرِم جايز می‌داند و ابن عمر به عدمِ جوازِ آن قائل است .

3 - به نظر عمر ، مُحْرِم (هنگامي كه به صيد امر نكند يا شخصِ مُحِلّ براي او صيد نكند) می‌تواند از صيدِ فردي كه از اِحرام خارج شده است بخورد ، امّا ابن عمر از آن می‌پرهيزد و به جواز ا كل آن فتوا نمی‌دهد .

4 - عمر ، از فروش «زمين خراجي» (زمين‌هایی كه با جنگ فتح شده و در دست صاحبانشان واگذاشته شده‌اند) منع می‌كرد و ابن عمر آن را جايز می‌دانست .


[822]. تاريخ طبری 2: 580؛ تاريخ المدينة (ابن شبّه نميـري) 3: 923؛ شرح نهج البلاغه 1: 190.

نام کتاب : منع تدوين حديث نویسنده : الشهرستاني، السيد علي    جلد : 1  صفحه : 415
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست