نيازمندِ تشريع رو به رو شد كه خليفهای
قبل و بعد از او ، با آنها مواجه نگشت ؛ به دستِ او فتوحات صورت گرفت و شهرها به تصرّف درآمد و ملّتهای متمدّن
فارس و روم به حكم اسلام گردن نهادند .[804]
استاد احمد اَمين در فجر الإسلام
مینگارد :
برايم روشن شد كه عمر «رأي» را در وسيعتر
از معنايي كه ذكر كرديم به كار گرفت ؛ زيرا آنچه را ما آورديم استعمال رأي در جايي است كه نصّي از كتاب و سنّت
نباشد ، ليكن عمر فراتر از اين رفت ، در شناخت مصلحتي كه آيه
يا حديث داشت كوشيد ، سپس به وسيله آن مصلحت ، احكام را درمييافت . اين كار نزديك به آن چيزي است كه الآن «دريافتِ روح قانون ، نه به الفاظ و كلمه كلمه آن» تعبير میشود . . .
در هر حال ، عمل
به رأي پديد آمد و از بزرگان صحابه (مانند ابوبكر و عمر و زيد بن ثابت و اُبَي بن
كعب و مُعاذ بن جبل) قضايايي نقل شد كه در آنها به رأيشان فتوا دادند .
پرچمدار اين مکتب يا اين مذهب ، عُمَر بن خطاب است .[805]
دكتر ناديه شريف عمري در اجتهاد
الرسول مینويسد :
اجتهاد به رأي و عمل به قياس و کشف مقاصد
شريعت ، بدعتي نبود كه تابعان مُقيم در عراق پديد آوردند ، بلكه
این کار ، نمونة رشد يافتة رويکردی بود كه شماري از صحابه ـ كه عمر از آنهاست ـ