responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : منع تدوين حديث نویسنده : الشهرستاني، السيد علي    جلد : 1  صفحه : 403

خود نازل فرمود ديني را كه پسنديد ، براي او و شما كامل نمود ، و به زبان او به شما خبر داد كه چه را می‌پسندد و چه او را خوش نيايد ، از چه باز می‌دارد و كردنِ چه كار را فرمايد ، چندان كه راه عذر را بر شما ببست ، و حجّتي گرفت كه ـ از آن نتانيد رست ـ پيك تهديد را به سوي شما پيش راند ، و از كيفرِ سختي كه در پيش رو داريد بترساند .[801] 

تأكيدی بر آنچه گذشت

بيهقي ـ به سند صحيح ـ روايت می‌كند كه :

چون ابوبكر خليفه شد ، اندوهگين در خانه نشست! عُمَر بر او درآمد ، وي به نكوهش عُمَر پرداخت و گفت : تو مرا به اين امر واداشتي! و از حكومت ميان مردم شكوه كرد . عمر گفت : مگر نمی‌داني كه رسول خدا فرمود : هر گاه والي اجتهاد ورزد و به حق اصابت كند دو اَجر دارد ، و اگر اجتهادش به خطا رود يك پاداش نصيب اوست ؟![802]

از ابوبكر نقل شده است كه وي قضاوت می‌كرد وكوچكان صحابه (چونان بلال و صُهَيْب و مانند آن دو) نقضِ احكام او را باز می‌گفتند .[803] 

خواننده را با اين متن ـ بي آنكه تعليقي بر آن بزنيم ـ تنها می‌گذاريم تا آنچه را گفتيم با مشكلاتِ علمي‌ای كه ابوبكر و عمر با آن رو به رو می‌شدند (و در موارد بسياري ناشي از تنگناي نفسي [و بي كفايتی علمي] بود) مقايسه كند .

دكتر محمّد رواس قلعه چي ، در مقدمه كتابش ـ من موسوعة فقه السلف ـ می‌نويسد :

استادِ «مكتب رأي» عمر بن خطاب است ؛ زيرا وي چنان با امور


[801]. همان،‌ ص68،‌ ضمن خطبه 86.

[802]. الجامع (معمر بن راشد) 2: 328؛ فضائل الصحابه (احمد بن حنبل) 1: 180،‌ حديث 185؛ شعب الإيمان 6: 73،‌ حديث 7530 (متن از اين مأخذ است).

[803]. شرح نهج البلاغه (ابن الحديد) 20: 27.

نام کتاب : منع تدوين حديث نویسنده : الشهرستاني، السيد علي    جلد : 1  صفحه : 403
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست