عمر با اين سخنِ من ، راحت (و آسوده خاطر) شد .[426] 

10 - علی بن ابی طالب  1

— از ابن عبّاس نقل شده است كه گفت :

نزد عمر زن ديوانه‌ای را آوردند كه زنا داده بود . عُمَر درباره آن زن با مردم مشورت كرد و دستور داد او را سنگسار كنند .

علي (رضی الله عنه) بر آن زن گذشت ، پرسید : اين زن چه كار كرده است؟

گفتند : زن ديوانه‌ای از فلان خاندان است كه زنا داده است و به دستور عُمَر باید سنگسار شود!

فرمود : برش گردانيد! سپس نزد عمر رفت و گفت : مگر نمی‌داني كه پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم فرمود :

رُفِعَ القَلَمُ عن ثَلاث : عَنِ الصَّبيّ حَتّى يَبْلُغَ ، وَالنّائمِ حَتّى يَسْتَيْقِظَ ، وَالمَعْتُوه حتّى يَبْرَأَ ؛

قلم تكليف را از سه کس برداشتند : از كودك تا بالغ شود ، از شخصِ خواب تا بيدار گردد ، از بی‌هوش تا بهبود يابد .

اين زن غش می‌كند ، شايد كسي در حال غش و بيهوشي ، با او عمل جنسی انجام داده است! رهايش كن!

عمر (با شنيدن اين سخن) تكبير گفت .[427] 

— زني را نزد عمر آوردند كه دل بسته جواني از انصار شده بود و به او عشـق می‌ورزيد . چون جوان به خواسته او تن نداد ، دست به حيله زد ، تخم

[426]. مصنّف عبدالرزّاق 7: 352، حديث 13449؛ الدرّ المنثور 7: 442؛ فتح القدير 5: 19.

[427]. سنن ابي داود 4: 140، حديث 4402 و 4399؛ مستدرك حاکم 2: 68، حديث 2351؛ سنن بيهقي 4: 269 (و جلد 8، ص264)؛ سنن دارقطني 3: 138، حديث 173؛ سنن نسائي 4: 324، حديث 7347.