از نافع بن جُبَير حكايت شده كه ابن
عبّاس به او خبر داد :
من آنجا حاضر بودم كه نزد عمر زني را
آوردند كه شش ماهه زاييده بود و مردم آن را باور نمیكردند ، به عمر گفتم : چرا ستم كني؟ گفت : چطور؟ گفتم : اين آيات را بخوان : وَحَمْلُهُ وَفِصالُهُ
ثَلاثُونَ شَهْراً
[424] (زمان بارداري و شيردهي ، سي ماه است) وَالْوالِداتُ
يُرْضِعْنَ أَوْلادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كامِلَيْنِ [425] (مادران تا دو سال كامل اولادشان را شير میدهند) .
پرسيدم :
حَوْل چند [سال] است؟
گفت : يك
سال .
پرسيدم : سال
چند [ماه] است؟
گفت :
دوازده ماه .
گفتم : 24
ماه ، دو سال كامل است ، خدا چنان كه خواهد بارداري را به تأخير میاندازد يا مُقدّم
میدارد .
[423]. سنن ابي داود 2: 215،
حديث 2031؛ سنن ابن ماجه 2: 1040، حديث 3116؛ المعجم الكبير 7: 300، حديث 7195؛
فتح الباري 3: 456 (و بنگرید به، صحيح بخاري 2: 578، حديث 1517، و جلد 6:
2655، حديث 6847)؛ سنن بيهقي 5: 159، حديث 9511؛ مصنّف ابن ابي شيبه 6: 466، حديث
32976؛ مسند 3: 410.