رسول خدا میديد كه اصحاب آن حضرت
لباسهای يماني را میپوشند ، از آنها نهي نكرد در
حالي كه میدانست با بول شتر رنگ شدهاند .
ما با پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم مُتعه حج گزارديم ، آن
حضرت نهي از آن نكرد و خدا در اين باره نهيي نفرستاد .[421]
7 - ضحّاک بن سُفيان كِلابی
سعيد بن مُسَيَّب میگويد :
عمر بن خطّاب قائل بود كه : «ديه ، مالِ عاقله است و زن از ديه شوهرش ارث نمیبرد» تا اينكه ضحّاك بن
سُفيان ، عمر را به نامه پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم خبر داد كه به او نوشت زنِ
اَشْيم ضبابي را از ديه شوهرش ارث دهد .
در اين هنگام ، عمر
از عقيده پيشين خود برگشت .[422]
8 - شَيْبَة بن عثمان
از شقيق ، از شَيْبَة بن عثمان
روايت شده كه گفت :
عمر در همين مكان كه تو تكيه زدهای
نشسته بود و گفت : بيرون نشوم مگر اينكه مال كعبه را تقسيم كنم (يعنی تا وقتی
که اموال کعبه را تقسيم نکردهام دست به هیچ کاری نمیزنم).
[422]. الاُمّ للشافعی 6:
88؛ سنن ابي داود 3: 129، حديث 2927؛ سنن ترمذي 4: 27، حديث 1415 (و جلد 4، ص425، حديث 2110؛ سنن ابن ماجه 2: 883، حديث 2642؛ سنن نسائي 4: 78، حديث 6363 ـ 6364.