responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : منع تدوين حديث نویسنده : الشهرستاني، السيد علي    جلد : 1  صفحه : 207

نيازمند بودند ، ولي آن را نگرفت! پس تو هم مگير .

رسول خدا می‌ديد كه اصحاب آن حضرت لباس‌های يماني را می‌پوشند ، از آن‌ها نهي نكرد در حالي كه می‌دانست با بول شتر رنگ شده‌اند .

ما با پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم مُتعه حج گزارديم ، آن حضرت نهي از آن نكرد و خدا در اين باره نهيي نفرستاد .[421] 

7 - ضحّاک بن سُفيان كِلابی

سعيد بن مُسَيَّب می‌گويد :

عمر بن خطّاب قائل بود كه : «ديه ، مالِ عاقله است و زن از ديه شوهرش ارث نمی‌برد» تا اينكه ضحّاك بن سُفيان ، عمر را به نامه پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم خبر داد كه به او نوشت زنِ اَشْيم ضبابي را از ديه شوهرش ارث دهد .

در اين هنگام ، عمر از عقيده پيشين خود برگشت .[422] 

8 - شَيْبَة بن عثمان

از شقيق ، از شَيْبَة بن عثمان روايت شده كه گفت :

عمر در همين مكان كه تو تكيه زده‌ای نشسته بود و گفت : بيرون نشوم مگر اينكه مال كعبه را تقسيم كنم (يعنی تا وقتی که اموال کعبه را تقسيم نکرده‌ام دست به هیچ کاری نمی‌زنم).

گفتم : اين كار را نخواهي كرد!

گفت : البته اين كار را خواهم كرد .

گفتم : نمی‌كني!


[421]. زاد المعاد 2: 208.

[422]. الاُمّ للشافعی 6: 88؛ سنن ابي داود 3: 129، حديث 2927؛ سنن ترمذي 4: 27، حديث 1415 (و جلد 4، ص425، حديث 2110؛ سنن ابن ماجه 2: 883، حديث 2642؛ سنن نسائي 4: 78، حديث 6363 ـ 6364.

نام کتاب : منع تدوين حديث نویسنده : الشهرستاني، السيد علي    جلد : 1  صفحه : 207
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست