راه ملاقات کند و آیات را از او بازگیرد و در روز عید قربان، آیات بیزاری را به ضمیمه قطعهنامهای، در آن اجتماع با شکوه- که از تمام نقاط عربستان در آن شرکت میکنند- ایراد کند. مواد قطعنامه عبارت بود از: الف) بتپرستان حق ندارند وارد خانه خدا شوند؛ ب) طواف با بدن برهنه ممنوع است؛ ج) بعد از این هیچ بتپرستی در مراسم حج شرکت نخواهد کرد؛ د) کسانی که با پیامبر پیمان عدم تعرض بستهاند و در طول مدت به پیمان خود وفادار بودهاند؛ پیمان آنان محترم و تا انقضای وقت پیمان، جان و مالشان محترم است، ولی به مشرکانی که با مسلمانان پیمانی ندارند و یا عملا پیمانشکنی کردهاند، از این تاریخ (دهم ذی الحجّه) چهار ماه مهلت داده میشود که تکلیف خود را با حکومت اسلامی روشن سازند: یا باید به گروه موحدان و یکتاپرستان بپیوندند و هر نوع مظاهر شرک و دوگانهپرستی را درهم کوبند و یا اینکه آماده جنگ و نبرد گردند. [1] امیر مؤمنان با گروهی از آن جمله «جابر بن عبد اللّه انصاری» در حالی که مرکب مخصوص پیامبر را در اختیار داشت، راه مکه را در پیش گرفت و در «جحفه» با ابو بکر ملاقات کرد و پیام پیامبر را به وی رسانید و او آیات را در اختیار علی علیه السّلام نهاد. محدثان شیعه و جمعی از محدثان سنی، نقل میکنند که علی فرمود: پیامبر تو را مخیر کرده که همراه من به مکه بیایی و یا از همین محل به جانب مدینه بازگردی. ابو بکر. مراجعت را بر ادامه مسافرت ترجیح داد و به مدینه بازگشت و به حضور پیامبر رسید و گفت: مرا برای انجام کاری لایق و شایسته شمردی که گردنها به سوی آن کشیده میشد و هر کسی افتخار انجام آن را در دل میپروراند. وقتی مقداری راه پیمودم، مرا عزل کردی. آیا درباره من وحی الهی نازل گردید؟ پیامبر با لحن دلجویانه فرمود: جبرئیل آمد و پیام الهی را رسانید که برای این کار جز من و یا کسی که [1]. کافی، ج 1، ص 326.