نام «فیده» که مهارتی در جراحی داشت، بستری بود و پیامبر گاهی از وی عیادت میکرد. جوانان اوس برخاستند، رئیس قبیله را با تشریفات خاصی به حضور رسول اکرم آوردند. وقتی سعد وارد مجلس شد، پیامبر فرمود: همگی از بزرگ قبیله خود احترام کنید، همه حاضران به احترام سعد برخاسته و احترام لازم را به عمل آوردند. ملازمان رکاب سعد در میان راه، به طور مکرر از وی درخواست میکردند که در حق بنی قریظه نیکی کند و جان آنها را از خطر مرگ نجات دهد، ولی او بر خلاف این پافشاریها، در آن مجلس نظر داد که مردان جنگنده آنها اعدام، اموالشان تقسیم و زنان و فرزندانشان اسیر شوند. [1] بررسی مدارک سعد معاذ
جای گفتوگو نیست که اگر عواطف و احساسات قاضی بر عقلش پیروز شود، دستگاه قضایی دچار آشفتگی میگردد؛ در نتیجه، شیرازه اجتماع از هم میپاشد. عواطف مانند اشتهای کاذب است که موضوعات مضر و نامطلوب را، مفید و سودمند جلوه میدهد؛ در صورتی که غلبه این احساسات بر عقل، منافع فرد و صلاح اجتماع را پایمال میکند. عواطف و احساسات سعد معاذ، منظره دلخراش کودکان و زنان بنی قریظه، اوضاع نامطلوب مردان آنها که در بازداشتگاه به سر میبردند و ملاحظه افکار عمومی اوسیان که جدا اصرار داشتند قاضی از سر تقصیر آنها درگذرد؛ همه اینها ایجاب میکرد که قاضی مورد قبول طرفین، رأی خود را بر اساس تقدیم مصالح یک اقلیت (بنی قریظه) بر مصالح اکثریت (عموم مسلمانان) بگذارد و جنایتکاران بنی قریظه را به جهاتی تبرئه کند و یا دست کم در مجازات حد اکثر تخفیف قایل شود و یا به یکی از طرحهای پیش، تسلیم شود.
[1]. سیره ابن هشام، ج 2، ص 240 و واقدی، المغازی، ج 2، ص 510.