این طرز تفکر به محافل علمی برخی از دانشمندان مصر راه یافت و بیش از همه تحت تأثیر اینگونه طرز تفکر (البته با تغییرهای خاصی) واقع شدند. از اینرو، در تفسیر و تحلیل مسائل تاریخی و علمی، از این روش پیروی کردند و این گروه قبل از همه، با افکار دانشمندان مغرب زمین آشنا شدند و بخشی از افکار غربی را از این طریق به کشورهای اسلامی سرازیر کردند. بعضی از آنان، راهی را برگزیدهاند که هم میخواهند به قرآن مجید و احادیث قطعی احترام بگذارند و هم نظر دانشمندان طبیعی را به خود جلب نمایند و یا لا اقل نمیخواهند نظریهای برگزینند که نمیتوان آن را با قوانین علوم طبیعی تفسیر کرد. این گروه میبینند که قرآن مجید، بیانگر یک رشته معجزاتی است که هرگز نمیتوان با علوم عادی آنها را تفسیر کرد، زیرا علم نمیتواند رابطه چوب را با «اژدها» شدن به دست آورد. از طرف دیگر، پذیرش نظریهای که با ابزار علمی (حس و تجربه) نمیتوان آن را اثبات کرد، برای آنان بسیار سنگین بود. بر اثر این دو عامل و کشمکش عقیده و علم، راهی را برگزیدند تا به گونهای به این جدال خاتمه بخشند: هم ظواهر قرآن و احادیث قطعی را حفظ کنند و هم بر خلاف قوانین علمی سخن نگویند. و آن این که تمام معجزهها و کارهای خارق العاده پیامبران را، با موازین علوم روز توجیه کنند که به صورت یک امر طبیعی جلوه نماید؛ در این صورت احترام قرآن و احادیث قطعی را حفظ کردهاند و هم بر خلاف علم سخن نگفتهاند. ما به عنوان نمونه، در اینجا توجیهی را میآوریم که دانشمند معروف مصر، «محمد عبده» برای سرگذشت اصحاب فیل مطرح کرده است. پرندگانی از جنس پشه یا مگس بیماری آبله و حصبه را با خاکهای متحجر در میان سربازان ابرهه پخش کردند. مقصود از بِحِجارَةٍ مِنْ سِجِّیلٍ [1] گلهای متحجر