در لغت، تنها ساختن و تنهايى را گويند و در اصطلاح، به معنى خالى شدن قلب و جان سالك است از ما سوى اللّه.
تجلّى
در لغت به معنى ظاهر شدن و جلوه كردن است و در اصطلاح، آنچه از انوار غيبى بر دل سالك آشكار شود. به تعبيرى، تجلّى عبارت است از ظهور افعال و اسماء و صفات و ذات الهى در سالك.
تسبيح
منزّه و پاك دانستن خداوند از صفات و تعلّقات مادى و آنچه در پيشگاه خداوندى لايق نباشد.
تقدير
در لغت، اندازه گرفتن و تعيين مقدار است و قضا و فرمان معيّن الهى؛ در اصطلاح، ترك اختيار است و، آنكه سالك بداند كه آنچه خدا خواهد همان شود.
تلبيس
پوشاندن، پنهان كردن و مكر نمودن است و چيزى را به خلاف حقيقت آن به خلق نماياندن.
توبه
بازگشتن است و در اصطلاح، رجوع از مخالفت فرمان حقتعالى به موافقت است.
توفيق
در لغت، موافق كردن اسباب است و در اصطلاح، قرار دادن خداى تعالى در كار بنده آنچه دوست دارد و بدان خشنود است.
توكّل
در لغت، تكيه كردن و اعتماد به ديگرى است؛ در اصطلاح، اعتماد بدانچه نزد خداى تعالى است و مأيوس شدن از آنچه در دست مردمان است.
جام
احوال، و نيز مجلاى تجلّيات الهيّه و مظاهر انوار نامتناهى را گويند.
جان
مراد از جان روح انسانى، نفس رحمانى و تجلّيات حق است.
جانان
در لغت، معشوق و محبوب است و در اصطلاح، ذات جليل الهى است به صفت قيّومى.