غفلت از حقّ؛ و سزاوار است كه انيّت عبد از ميان برخيزد.
اهل دل
اهل معنى نيز گفتهاند و مقصود، كسانى است كه دل آنان به انوار خداى تعالى نورانى شده باشد.
اهل نظر
مقصود، اهل كشف و شهودند.
باده
در لغت، شراب است و در زبان اهل عرفان، غليان عشق ناشى از تجلّيات پىدرپى است كه ازاينروى آن را «بادهى عرفان» گفتهاند.
باديه
بيابان برهوت؛ در اصطلاح، راههاى دشوار و طاقتفرسايى است كه سالكان طريقت را در پيش است.
نيز- بيابان
بار امانت
- امانت
باطن
اين واژه در برابر ظاهر است و نيز از نامهاى خداى تعالى بشمار است. در لغت، پنهان و اندرون و داخل هر چيز را گويند.
باغ ارم
- ارم
بت
كه به عربى «صنم» خوانده مىشود، در اصطلاح عرفا، مقصود و مطلوب سالك و نيز مظهريّت هستى مطلق، يعنى: خداى تعالى است. در وجه منفى، دوستى نفس است.
بتخانه
محلّ نگاهدارى بت؛ و در اصطلاح، باطن عارف كامل است كه در آن شوق و ذوق و معارف الهيّه بسيار باشد.
بتكده
محلّ نگاهدارى بتان؛ در اصطلاح، همان مفهومى را دارد كه از «بتخانه» اراده مىشود، منتها اخصّ از آن است.
بحر
در لغت، درياست؛ و كنايه از هستى مطلق، و نيز وحدت وجود است. همچنين دريا به معنى انسان كامل آمده؛ هستى مطلق هم بدين اعتبار كه جهان امواج اوست، به كار