responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فلسفۀ تاریخ ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 1  صفحه : 195

بیگناه را بکشد و آنها شهیدند و مثل این است که به دست کفار کشته شدهاند. در اینجا فقه در کمال صراحت اجازه میدهد [که آن مسلمانان بیگناه کشته شوند.] باید هم اجازه بدهد،

اگر اجازه ندهد جنایت بیشتری را اجازه داده است.

نتایج اجتماعی داستان موسی و خضر

اینجا مسئلهای است در قرآن- که از اول تعبیر عرفانی قضیه را گرفتند و به تعبیر تاریخی و اجتماعی آن توجه نکردند و اگر توجه میکردند یک فلسفه بزرگ تاریخی اسلام روشن میشد- و آن داستان موسی و خضر است که از داستانهای زیبا و عمیق قرآن میباشد. به موسای اهل شریعت و اهل قانون و آن که واجب و حرام و مستحب و مکروه برایش حساسیت خاصی دارد، میگویند تو مأموری بروی نزد بندهای از ما که از پیش خودمان به او علم آموختهایم. موسی علیه السلام همراه یوشع میرود. با ادب به خضر میگوید: اجازه میدهی که در خدمت تو باشم تا قسمتی از آنچه را که میدانی به من جاهل بیاموزی؟ هَلْ اتَّبِعُک عَلی انْ تُعَلِّمَنِ مِمّا عُلِّمْتَ رُشْداً [1] آیا اجازه میدهی دنباله رو تو باشم برای اینکه معلم من باشی به برخی از آنچه که به تو دادهاند؟ نمیخواهد بگوید آنچه بلدی به من یاد بده. خیلی متواضعانه میگوید: ... از آنچه آموخته شدهای از ناحیه حق. او هم صریح میگوید: انَّک لَنْ تَسْتَطیعَ مَعِی صَبْراً [2] تو تحمل نداری، ظرفیت نداری. به یک پیغمبر میگوید: تو تابَش را نداری. میگوید امیدوارم که ظرفیت داشته باشم و بتوانم بیایم.

سوار کشتی میشوند. موسی میبیند خضر دارد کشتی را سوراخ میکند. تصرف در مال غیر بدون اذن او حرام است. خلاف شرع بین است و علاوه بر این خطر غرق شدن هست: اخَرَقْتَها لِتُغْرِقَ اهْلَها [3]؟ بندگان خدا را غرق میکنی؟! خضر گفت: نگفتم تو تاب نداری، تحمل و ظرفیت نداری؟! موسی به خود آمد و گفت: ان شاء اللَّه بعد از این. میآیند بیرون. موسی پسر بچهای را میبیند بیگناه و بدون تقصیر. خضر میزند او را میکشد. دادِ موسی بلند شد که قتل نفس بدون تقصیر و جرم؟! چرا این


[1] کهف/ 66.

[2] کهف/ 67.

[3] کهف/ 71.

نام کتاب : فلسفۀ تاریخ ط-صدرا نویسنده : مطهری، مرتضی    جلد : 1  صفحه : 195
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست