معناى متوسطى است كه بعضى از شارحان اصول كافى ذكر كرده اند . امام فرمود :
من
و قيامت كنار هم هستيم . من مى دانم قيامت چيست . اينكه صورت حضرت سرخ
مى شود
براى اين است كه با قيامت است , از او دور نيست . اميرالمؤمنين سلام الله
عليه فرمود :
لو كشف الغطاء ما ازددت يقينا [2] . براى من پشت پرده و روى پرده مساوى است . من قيامت را مى بينم , اما
رسول خدا بالاتر از آن را مى فرمايد . مى فرمايد من و قيامت اين چنين هستيم , من
مى دانم قيامت چه خبر است . دو تا انگشت كه به هم نزديك اند , از يكديگر
باخبراند . اگر يكى گرم است ديگرى احساس مى كند , و اگر يكى سرد است , ديگرى
احساس مى كند . من مى دانم قيامت چه خبر است و شما همچنان غافل هستيد .
چرا يك عده در قيامت كور محشور مى شوند ؟ براى اينكه چشمانشان عادت كرده
اند چيزهائى را ببيند كه آنها در قيامت نيستند و چيزهائى هم كه در قيامت اند
نياز به يك چشم مناسب دارد كه تهيه نكرده است , لذا هيچ چيز را نمى بيند ,
كور است , گنگ است و كر است . نظام آنجا نظام ديگرى است , بازار آنجا
بازار ديگرى است . فرمود من مى دانم قيامت چه خبر است . شما همينطور آرام
نشسته ايد , مثل اينكه كسى از جبهه ها آمده مى گويد من مى دانم جبهه چه خبر است
اما شما همينطور آرام نشسته ايد . اگر كسى از منطقه هاى موشكباران شده
صهيونيستهاى كافر بيايد او مى تواند بگويد من و جبهه اينطور هستيم , من از جبهه
خبر دارم . شما چه مى دانيد , چه خبر است وقتى مى خواهد از پيروزى رزمندگان سخن
بگويد , مى گويد من و جبهه اين چنين هستيم . شما چه مى دانيد در جبهه چه خبر
است , شما اين جا آرام نشسته ايد .
ثم قال : يا معشر المسلمين ! ان افضل الهدى هدى محمد صلى الله عليه و آله و
سلم
. فرمود : بهترين هدايت راهى است كه خداى سبحان بوسيله من به شما ابلاغ
فرموده است . چون من از دور خبر نمى دهم بلكه دستى از نزديك بر آتش
[2]كافى , شيخ كلينى , حلية الاولياء , ابونعيم اصفهانى , ج 1 , ص 18 , احياء
العلوم , غزالى با مضامين مختلف اشاره شده است .