عبادت به مثابه روح او است و حكم و ادب وى به منزله بدن او مى باشد , همواره
در قرآن كريم انفاق سرى بر انفاق جهرى مقدم ياد شده چه اينكه غالبا در همين
زمينه شب بر روز جلوتر ذكر مى شود , [14] و منشاء تقدم سر بر جهر و شب بر
روز همانست كه در نشاه خلوت و پرهيز از غير شهود حق بهتر و بى پيرايه تر
خواهند بود .
ان ناشئة الليل هى اشد وطاء و اقوم قيلا [15] .
البته وقتى سالك واصل مظهر لايشغله شان عن شان شد ديگر ليل و نهار براى او
يكسان و سر و جهر در نزد او برابرند زيرا بجايى رسيده كه صباح و مساء را بدانجا
راه نيست و سر و جهر را به آن مقام بار نخواهد بود , چون از قلمرو قياس گذشت
و از مساحت نسبت سپرى شد و اگر سالكى تمام شب را به ذكر آيه مخصوصى بسر
مى برد يا به منظور تعليم غير است و يا قبل از وصول به هدف نهايى مى باشد ,
مانند آنچه از رسول اكرم ( ص ) رسيده است كه ثلث شبى را با تلاوت(
ان تعذبهم فانهم عبادك و ان تغفر لهم فانك انت العزيز الحكيم
) سپرى نمود , و
( بسم الله الرحمن الرحيم)
را بيست بار تكرار كرد [16] , و سعيد بن جبير شبى را در اين آيت سپرى كرد :
و امتازوا اليوم ايها المجرمون [17] .
6 براى راهيابى به اسرار عبادت نشانه هايى است كه برخى از آنها عبارتست از
اينكه آنچه شرط صحت و قبول طولى عبادت است نه شرط عرضى وى از اسرار آن محسوب
مى شود , مثلا طهارت شرط صحت نماز است :
لا صلاة الا بطهور
, همانطورى كه فاتحه الكتاب جزء قطعى آنست :
لا صلاه الا بفاتحه الكتاب
, ليكن اينگونه از اشراط و توقف گرچه تقدم رتبى را به همراه دارد ليكن از لحاظ
سرشناسى در عرض عبادت مشروط و موقوف قرار دارند نه در طول آنها , زيرا شرط
طولى قبول طهارت و صلاة نيز پرهيزكارى است :
انما يتقبل الله من المتقين
[18] و قبول تقوى نيز رهن ولايت انسان كامل است كه هيچ عبادتى حتى تقوى
بدون تولى معصومين ( ع ) مقبول نخواهد بود , حتى پذيرش والى