همانطورى كه گناهان باطنى دارند , طاعات هم باطنى دارند . يكى از اسرار روزه
گرفتن اين است كه صورت شيطان را سياه مى كند . تا انسان خود سفيد چهره نباشد
نمى تواند شيطان را سياه كند . روزه اثرى دارد كه شيطان را از آدم دور مى كند .
ما براى آن كه بفهميم شيطان با ما است يا نه , نزديك است يا نه , خاطراتمان
را ورق مى زنيم , ببينيم چه در ذهن ما مى گذرد . آنچه در ذهن ما مى گذرد خود
نساخته ايم . ديگرى گذاشته است . اگر خوب است , معلوم مى شود فرشتگان گذاشته
اند , و اگر بد است , معلوم مى شود جزء دست ساخته شيطان است . اگر اين خاطرات
صفحه نفس ما بد بود , نيت هاى بد داشتيم , يا همواره بدنبال طبيعت تلاش و
كوشش مى كرديم , آن شيطان است كه اين خاطرات را بوسيله وهم و خيال در نفس ما
تزريق مى كند , معلوم مى شود از ما دور نيست . ما براى آن كه بفهميم آيا روزه ما
مقبول است يا خير , راه دارد . اگر هيچ خاطره اى عليه كسى يا علاقه به دنيا و
مانند آن در قلب ما خطور نكرد . معلوم مى شود روزه ما مقبول و شيطان از ما دور
شده است و راحت شده ايم , و اگر در اختيار اين خاطرات قرار گرفتيم , معلوم
مى شود او از ما دور نشده است و ما صرفا يك روزه ظاهرى گرفته ايم و اين روزه
ما باطن و راز و سرى ندارد . در همين حديث شريف فرمود :
لكل شى ء زكوة و زكوة الا بدان الصيام
[15] . هر چيزى زكات دارد , زكات بدن روزه گرفتن است كه باعث نمو بدن
است . مگر نه آن است كه اين بدن بايد همراه روح اين راه را طى كند .
در دعاى ابوحمزه ثمالى [16] به ما آموختند كه به خدا عرض كنيم : خدايا چرا
در موقع عبادت خوابمان مى آيد ؟ چرا هر وقت شب مى خواهيم با تو خلوت كنيم
خوابمان مى آيد , سنگين هستيم ؟ اين چنين نيست كه لذت ياد خدا رايگان