responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : اسرار عبادات نویسنده : جوادی آملی، عبدالله    جلد : 1  صفحه : 104
دور مى كند ؟ آيا همين روزه ايست كه انسان دهان را ببندد , يا روزه ايست كه از هر چه خداوند حرام فرمود , امساك كند .

دو نفر خدمت رسول خدا عليه آلاف التحيه و الثناء پيام فرستادند كه روزه ما را از گرسنگى و تشنگى بى تاب كرد [14] . فرمود : شما اگر روزه داريد چرا گوشت خورديد . گفتند : ما روزه داريم چيزى نخورده ايم . حضرت فرمود طشتى حاضر كنند و به آنها هم فرمود : تهوع كنيد ! آنها تهوع كردند و در طشت گوشت ريخته شد , فرمود : اين گوشتى است كه امروز خورده ايد شما روزه دار نيستيد . همان غيبتى كه از آن مؤمن كرديد گوشت مردارى را خورديد .

اين كه باطن غيبت بصورت گوشت مرده در مى آيد بوسيله وحى روشن مى شود . علم ممكن است ترقى كند , دور را نزديك كرده و انسان با ميكروسكپ ميكرب هاى ريزى را درشت و با تلسكوپ ها ستاره هاى دور را نزديك يا با يك سلسله ابزار صناعى پشت كوه را ببيند . علم مى تواند با دستگاه عكسبردارى درون انسان را ببيند , اينها از علم بر مى آيد , اما اين كه باطن را بصورت ظاهر در بياورد از علم بر نمى آيد . يعنى اين كه روشن شود غيبت بصورت گوشت در مى آيد , از علم بيرون است اين كار وحى است , اين كار مادى نيست تا علم با پيشرفتش بعهده بگيرد . گاهى حضرت مى فرمودند من نشانه غذا را در گلو و حلقومت مى بينم و تو روزه دار نيستى . غذا را علم مى تواند با دستگاه مشاهده كند اما نيت و يا حرفى را كه انسان درباره ديگرى زده است بصورت غذا ببيند , اين ميسور علم نيست , اين كار وحى است . اين كه باطن غيبت بصورت گوشت مرده در مى آيد , اين باطن آن گناه است .


[14]و ورد فى الخبر ان امراتين صامتا على عهد رسول الله فاجهدهما الجوع و العطش من آخر النهار حتى كادتا ان تهلكا فبعثا الى رسول الله ( ص ) تستاذنا فى الافطار فارسل اليهما قدحا و قال : قولوا لهما قيئا فيه ما اكلتها فقاءت احداهما نصفه دما عبيطا و لحما غريضا و قاءت الاخرى مثل ذلك حتى ملاتاه . فعجب الناس من ذلك فقال رسول الله ( ص ) : هاتان صامتان عن ما احل الله لهما و افطرتا على ما حرم الله عليهما . احياء العلوم , غزالى , ج 5 , ص 173 .

نام کتاب : اسرار عبادات نویسنده : جوادی آملی، عبدالله    جلد : 1  صفحه : 104
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست