responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : سکولارها چه مي گويند؟ نویسنده : قطب، محمد    جلد : 1  صفحه : 47

ديني‌ كه‌ چون‌ ستم‌ را حرام‌ مي‌داند و آن‌ را نمي‌پذيرد، عدالت‌ را در زمين‌مي‌گستراند و مؤمنان‌ را به‌ جهاد براي‌ زدودن‌ ستم‌ از روي‌ زمين‌ و برپايي‌ قسط‌فرا مي‌خواند، با صرف‌ نظر از اختلاف‌ جنس‌ و زبان‌ و رنگ‌... يا دين‌.

كافي‌ است‌ بگوييم‌: روشي‌ الهي‌ است‌ و جز آن‌، روشهاي‌ جاهلي‌ است‌.

ولي‌ روش‌ الهي‌ به‌ تنهايي‌ كار نمي‌كند، بلكه‌ از خلال‌ مردمي‌ كه‌ به‌ آن‌ايمان‌ دارند، عمل‌ مي‌كند. بشريت‌ نيز آن‌ را نياموخته‌ و آن‌ را دوست‌نمي‌دارد. اگر تنها به‌ اين‌ اندازه‌ ايمان‌ داشته‌ باشد كه‌ بگويد: اين‌ همان‌ روش‌الهي‌ است‌ كه‌ بهتر از روشهاي‌ جاهلي‌ است‌.

وقتي‌ به‌ آن‌ ايمان‌ مي‌آورد و عشق‌ مي‌ورزد كه‌ ببيند در صحنه‌ واقعي‌ وعيني‌ كه‌ مردم‌ آن‌ را مشاهده‌ كنند، تحقق‌ يافته‌ و اجرا شده‌ است‌ و«ميانه‌روي‌ها» و استواري‌هاي‌ آن‌ را در مقابل‌ انحراف‌ها و كژي‌هاي‌ جاهليت‌ببينند.

امروز كيست‌ كه‌ به‌ اين‌ مهم‌ّ بپردازد تا خود را نجات‌ دهد و بشريت‌ را نيزنجات‌ بخشد؟

چه‌ كسي‌ جز مسلمانان‌؟

همچنان‌ كه‌ در آغاز گفتيم‌، مسلمانان‌ كه‌ نزديك‌ بود ارتباطشان‌ با دين‌ خودتحت‌ فشار هجوم‌ صليبي‌ و تهاجم‌ فكري‌ گسسته‌ شود، اينك‌ به‌ آن‌ دين‌ بازمي‌گردند، ولي‌ راه‌ و مسئوليتي‌ دراز مدّت‌ همچنان‌ پيش‌ روي‌ آنان‌ است‌، تاچهره‌ حقيقي‌ اسلام‌ را تحقّق‌ بخشند، به‌ همان‌ مقداري‌ كه‌ آن‌ را از حقيقت‌اسلام‌، دور ساخته‌ بودند.

كسي‌ توقّع‌ ندارد ـ و شدني‌ هم‌ نيست‌ ـ كه‌ همه‌ آحاد امّت‌ در يك‌ سطح‌مطلوب‌ باشند، چرا كه‌ خود جامعه‌ زمان‌ پيامبر اكرم‌(ص) هم‌ همه‌ در يك‌ سطح‌نبودند، همه‌ ابوبكر و عمر نبودند! اما در همان‌ حال‌ در آن‌ جامعه‌، شالوده‌ وبنياد استواري‌ از مؤمناني‌ در سطح‌ بالا و عالي‌ بودند و همانان‌ امت‌ را از راه‌الگويي‌ تربيت‌ كردند و همانان‌ بودند كه‌ ساختمان‌ امّت‌ بر آن‌ استوار بود.

اين‌ شالوده‌، خواسته‌ فوري‌ دعوت‌ است‌ و هنوز نمي‌توانيم‌ بگوييم‌ به‌ شيوه‌مطلوب‌ پديد آمده‌ است‌.

به‌ برخي‌ صفاتي‌ بنگريم‌ كه‌ به‌ خاطر آن‌ها، آن‌ طبقه‌ و شالوده‌ نخست‌ امّت‌،شايستگي‌ مطلوب‌ الهي‌ را يافتند، آنگونه‌ كه‌ در سوره‌ انفال‌ آمده‌ است‌:

«و اگر بخواهند تو را فريب‌ دهند، خدا براي‌ تو كافي‌ است‌، او همان‌ كسي‌است‌ كه‌ تو را با ياري‌ خويش‌ و مؤمنان‌، تأييد و تقويت‌ كرد و دلهاي‌ آنان‌ رابا هم‌ الفت‌ داد. اگر تمام‌ آنچه‌ روي‌ زمين‌ است‌ صرف‌ مي‌كردي‌ كه‌ ميان‌دلهاي‌ آنان‌ الفت‌ دهي‌ نمي‌توانستي‌. ولي‌ خداوند در ميان‌ آنان‌ الفت‌ ايجادكرد، او توانا و حكيم‌ است‌. اي‌ پيامبر! خداوند و مؤمناني‌ كه‌ از تو پيروي‌مي‌كنند، براي‌ حمايت‌ تو كافي‌ است‌. اي‌ پيامبر! مؤمنان‌ را به‌ جنگ‌ تشويق‌كن‌...»

اينها چهار صفت‌ است‌ كه‌ در شالوده‌ نخستي‌ كه‌ پيامبر خدا(ص) پي‌ افكند،تحقق‌ يافت‌ و به‌ سبب‌ همين‌ها شايستگي‌ نصرت‌ از سوي‌ خدا پيدا كرد: ايمان‌(البتّه‌ ايمان‌ خالص‌ و ناب‌)، همبستگي‌ دلها، تجرّد و خلوص‌ براي‌ خدا، وآمادگي‌ براي‌ وارد شدن‌ به‌ جنگ‌، آنگاه‌ كه‌ انگيزه‌ و ضرورت‌ بخواند.

در تلاش‌ اسلامي‌ تا چه‌ مقدار اين‌ صفات‌ را تحقّق‌ بخشيده‌ايم‌؟ تا چه‌ رسدبه‌ صفات‌ ديگري‌ كه‌ در سوره‌هاي‌ ديگر كتاب‌ خدا آمده‌ است‌ و همه‌ آنهازمينه‌ساز شايستگي‌ گروه‌ اول‌ براي‌ نصرت‌ الهي‌ و قدرت‌ يافتن‌ در زمين‌ طبق‌وعده‌ خداست‌:

«خداوند به‌ مؤمنان‌ِ شما و آنان‌ كه‌ كارهاي‌ شايسته‌ انجام‌ دهند، وعده‌ داده‌است‌ كه‌ آنان‌ را جانشينان‌ در زمين‌ قرار دهد، همان‌گونه‌ كه‌ كساني‌ را كه‌ پيش‌از آنان‌ بوده‌اند، جانشين‌ ساخت‌، و ديني‌ را كه‌ برايشان‌ پسنديده‌ است‌ براي‌آنان‌ قدرت‌ و توانايي‌ ببخشد و پس‌ از بيم‌ و هراسشان‌، امنيت‌ را جايگزين‌براي‌ آنان‌ سازد، تا مرا عبادت‌ كنند و چيزي‌ را براي‌ من‌ شريك‌ قرارندهند.»

راه‌ طولاني‌ است‌. ما نه‌ خواستار كُندي‌ِ راه‌ رفتنيم‌ و نه‌ عجله‌اي‌ براي‌رسيدن‌ داريم‌، چون‌ مي‌دانيم‌ گردنه‌هاي‌ بسياري‌ در راه‌ است‌. نيرنگ‌ و نقشه‌دشمن‌ هم‌ بزرگترين‌ گردنه‌ها نيست‌، چنانچه‌ بر زبان‌ خود بسياري‌ از دعوتگران‌جاري‌ مي‌شود نخستين‌ و بزرگترين‌ گردنه‌، غربتي‌ است‌ كه‌ اسلام‌ را فرا گرفته‌است‌. چون‌ تو را نيازمند آن‌ مي‌سازد كه‌ از نو اسلام‌ را به‌ مردم‌ بشناساني‌، گوياهنوز جديد است‌! و تو را محتاج‌ اين‌ مي‌كند كه‌ مردم‌ را وادار كني‌ بپذيرند كه‌آنچه‌ را بيشترشان‌ برآنند ـ مگر اندكي‌ حقيقت‌ اسلام‌ نيست‌، انواع‌ مختلفي‌ ازشرك‌ است‌ كه‌ مردم‌ ناآگاهانه‌ در آن‌ وارد مي‌شوند، چه‌ شرك‌ اعتقادي‌، ياشرك‌ عبادي‌ يا شرك‌ تبعيت‌ و اطاعت‌. و تا وقتي‌ مردم‌ نپذيرند، وضعيت‌ خودرا عوض‌ نخواهند كرد و خداوند هم‌ تا وقتي‌ آن‌ وضع‌ خود را عوض‌ نكنندسرنوشت‌ آنان‌ را عوض‌ نمي‌كند.

نام کتاب : سکولارها چه مي گويند؟ نویسنده : قطب، محمد    جلد : 1  صفحه : 47
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست