responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : سکولارها چه مي گويند؟ نویسنده : قطب، محمد    جلد : 1  صفحه : 3

«برنتون‌» مي‌گويد:

«مسيحيت‌ پيروز در شوراي‌ نيقيه‌ (كه‌ همان‌ اعتقاد رسمي‌ در بزرگترين‌امپراتوري‌ جهان‌ است‌) با مسيحيت‌ مسيحيان‌ در ايالت‌ جليل‌، كاملاًمخالف‌ است‌ و اگر كسي‌ «عهد جديد» را تعبير نهايي‌ از عقايد مسحيت‌ به‌شمار آورد، قطعاً از آن‌ بيرون‌ رفته‌ است‌، نه‌ تنها به‌ اين‌ جهت‌ كه‌ مسيحيت‌قرن‌ چهارم‌ با مسيحيت‌ نخستين‌ متفاوت‌ است‌، بلكه‌ به‌ اين‌ خاطر كه‌مسيحّيت‌ قرن‌ چهارم‌ به‌ هيچ‌ وجه‌ مسحيت‌ نبود.»

و اين‌ گواهي‌اي‌ است‌ روشن‌ كه‌ نيازي‌ به‌ تعليقه‌ ندارد.

و «رنان‌» فيلسوف‌ فرانسوي‌ مي‌گويد:

«براي‌ فهم‌ تعاليم‌ حقيقي‌ حضرت‌ عيسي‌(ع) همان‌گونه‌ كه‌ او مي‌فهميد،سزاوار است‌ در آن‌ تفسيرها و شرحهاي‌ دروغي‌ كه‌ چهره‌ تعاليم‌ مسيح‌ رازشت‌ ساخته‌ و آن‌ را زير پرده‌ ضخيمي‌ از تيرگي‌ پوشانده‌ است‌ بحث‌ وبررسي‌ كنيم‌. بررسي‌ ما به‌ دوران‌ پولس‌ برمي‌گردد كه‌ تعاليم‌ مسيح‌ را نفهميد،بلكه‌ آن‌ را بر محمل‌ ديگري‌ حمل‌ كرد، سپس‌ آن‌ را با بسياري‌ از سنتّهاي‌فريسيان‌ و تعاليم‌ «عهد عتيق‌» به‌ هم‌ آميخت‌. پولس‌ رسول‌ امتّها بود، ياپيام‌آور جدل‌ و كشمكشهاي‌ ديني‌، و به‌ مظاهر و نمودهاي‌ بيروني‌ دين‌ تمايل‌نشان‌ مي‌داد، مثل‌ ختنه‌ و‌... پس‌ تمايلات‌ خود را وارد آيين‌ مسحيت‌ كرد وآن‌ را تباه‌ ساخت‌. از عهد پولس‌ بود كه‌ «تلمود» آشكار شد كه‌ به‌ تعاليم‌كنيسه‌ها معروف‌ بود، ولي‌ تعاليم‌ اصلي‌ و حقيقي‌ مسيح‌، صفت‌ الهي‌ و كمالي‌خود را از دست‌ داد... و آن‌ شارحان‌ و مفسّران‌، مسيح‌ را خدا مي‌خوانند،بي‌آنكه‌ براي‌ آن‌ دليلي‌ بياورند و در ادّعاي‌ خود به‌ سخناني‌ در پنج‌ سِفراستناد مي‌كنند، با اينكه‌ آن‌ سخنان‌ كمترين‌ دلالتي‌ بر اينكه‌ مسيح‌، همان‌خداست‌ ندارد.»

از گواهي‌ رنان‌ آشكار مي‌شود كه‌:

1ـ پولس‌، اوّلين‌ و بزرگترين‌ مفسد نسبت‌ به‌ تعاليم‌ حضرت‌ مسيح‌ (ع) بود.

2ـ او از پيش‌ خود، چيزهايي‌ بر دين‌ جديد افكند و افزود كه‌ در دين‌ نازل‌شده‌ از سوي‌ خداوند، نبود.

3ـ با كار پولس‌ و شارحان‌ و مفسّران‌ ديگر، دين‌ نازل‌ شده‌ از سوي‌ خدا،جنبه‌ الهي‌ و كمالي‌ خود را از دست‌ داد.

آري‌ ... اين‌ تنها ما مسلمانان‌ نيستيم‌ كه‌ مي‌گوييم‌ ديني‌ را كه‌ اروپا پذيرفت‌،دين‌ خدا نبود كه‌ بر عيساي‌ مسيح‌ نازل‌ شد، بلكه‌ مورّخان‌ و نويسندگان‌خودشان‌ و هر كس‌ كه‌ حقايق‌ تاريخ‌ را مي‌شناسد چنين‌ مي‌گويد. گستره‌تحريفي‌ كه‌ در دين‌ پذيرفته‌ شده‌ اروپا كه‌ مي‌پنداشت‌ دين‌ خداست‌ پيش‌ آمد،بسيار وحشتناك‌ بود. تحريف‌، تنها در زمينه‌ عقيده‌ نبود ـ كه‌ اين‌ نيز به‌ نوبه‌خود مهم‌ّ است‌ ـ بلكه‌ در چيز ديگري‌ بود كه‌ خطرش‌ كمتر از تحريف‌ اعتقادي‌نبود، يعني‌ جدا كردن‌ عقيده‌ از شريعت‌ و قانون‌ و عرضه‌ دين‌ براي‌ مردم‌، به‌عنوان‌ اينكه‌ تنها يك‌ عقيده‌ است‌، بدون‌ قانون‌!

اين‌ كار، آثار دهشتناكي‌ در زندگي‌ سياسي‌، اجتماعي‌، فكري‌ و اقتصادي‌اروپا و در همه‌ جهات‌، داشت‌.

«ويلز» اشاره‌ كرد كه‌ دين‌ به‌ دست‌ پولس‌ از آن‌ سادگي‌ و صفايي‌ كه‌عيسي‌بن‌مريم‌(ع) آورده‌ بود، به‌ دين‌ «قربانگاه‌ و كاهن‌» تغيير يافت‌ كه‌ درآيين‌هاي‌ پيشين‌ بت‌پرستي‌ موجود بود. و اين‌ سخن‌ درستي‌ است‌ و در ارتباط‌با تحريفي‌ است‌ كه‌ آن‌ يهودي‌ نصراني‌ شده‌ پديد آورد، كه‌ وارد مسيحيت‌ شد،تا آن‌ را از درون‌ خراب‌ كند، همچنان‌ كه‌ عبدالله‌بن‌سبا قرنها پس‌ از آن‌چنين‌ كرد و وارد اسلام‌ شد، تا براي‌ خراب‌ كردن‌ آن‌ از درون‌ بكوشد، ولي‌موفق‌ نشد، آنگونه‌ كه‌ شاول‌ پيشتر موفق‌ شد، چون‌ خداوند عهده‌دار نگهباني‌آخرين‌ رسالت‌ شده‌ بود، در حالي‌ كه‌ حفاظت‌ از رسالتهاي‌ پيشين‌ را به‌ بشرواگذاشت‌ و آن‌ را تباه‌ ساختند:

(انّا انزلنا التّوراه‌ فيها هُدي‌ً و نورٌ يحكم‌ بهاالنبيون‌ الذّين‌ اسلمواللذّين‌ هادواو الرّبانيون‌ و الاحباربما استُحفظوا من‌ كتاب‌ِالله‌ و كانوا عليه‌ شهداء ...)

ما تورات‌ را نازل‌ كرديم‌ در حالي‌ كه‌ در آن‌ هدايت‌ و نور بود و پيامبران‌ كه‌در برابر فرمان‌ خدا تسليم‌ بودند، با آن‌ براي‌ يهود حكم‌ مي‌كردند و(همچنين‌) علما و دانشمندان‌ به‌ اين‌ كتاب‌ كه‌ به‌ آنها سپرده‌ شده‌ و بر آن‌ گواه‌بودند، داوري‌ مي‌نمودند.

(انّا نحن‌ نزّلنا الذِكر و انّا له‌ لحافظون‌)

همانا ما خود قرآن‌ را نازل‌ كرديم‌ و ما نگهبان‌ آنيم‌.

و ميان‌ نگهباني‌ خدا و بشر تفاوت‌ بسيار است‌. كتابي‌ را كه‌ خداوندعهده‌دار حفاظتش‌ شد، به‌ همان‌ صورت‌ كه‌ نازل‌ شده‌ بود، بي‌تحريف‌ باقي‌ واستوار ماند، تا در واقعيت‌ گيتي‌ اجرا شود و هرگاه‌ كسي‌ خواست‌ در اصول‌دين‌ دگرگوني‌ پديد آورد، مردم‌ به‌ عنوان‌ يك‌ مرجع‌ به‌ آن‌ بازگردند. درحاليكه‌ كتابهاي‌ ديگري‌ كه‌ حفاظتش‌ به‌ عهده‌ بشر نهاده‌ شد تحريف‌ گشت‌ و برهوسبازان‌ ـ از جمله‌ آن‌ يهودي‌ مسيحي‌ شده‌ ـ آسان‌ است‌ كه‌ آنچه‌ را در دين‌خدا نيست‌ وارد آن‌ كنند؛ آنگونه‌ كه‌ از گواهي‌ خود نويسندگان‌ مسيحي‌ كه‌ به‌سخن‌ آنان‌ در گذشته‌ استشهاد كرديم‌ آشكار شد.

نام کتاب : سکولارها چه مي گويند؟ نویسنده : قطب، محمد    جلد : 1  صفحه : 3
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست