و گفت : قوي ترين قوتي آنست که بر نفس خود غالب آيي و هرکه عاجز آيد از ادب نفس خويش از ادب غيري عاجز تر بود هزار بار .
و گفت : بسيارند جمعي که گفت ايشان موافق فعل نيست ، اما اندک است آنکه فعل او موافق گفت اوست .
و گفت : هرکه قدر نعمت نشناسد زوال آيدش از آنجا که نداند .
و گفت : هرکه مطيع شود ، آنرا که فوق اوست ، مطيع شود آنکه دون اوست .
و گفت : زبان ترجمان دل توست و روي تو آيينه دل تست بر روي تو پيدا شود هرآنچه در دل پنهان داري .
و گفت : دلها سه قسم است ؛ دلي است مثل کوه که آنرا هيچ از جاي
نتواند جنبانيد . دلي است مثل درخت که بيخ او ثابت است ، اما باد او را گاه
گاهي حرکتي دهد و دلي است مثل بري که با باد مي رود و بهر سوي مي گردد .
و گفت : دلهاي ابرار معلق به خاتمت است و دلهاي مقربان معلق بسابقت
است . معني آنست که حسنات ابرار سيئات مقربان است و حسنه سيئه از آن مي شود
که برو فرو مي آيد بهر چه فرو آيي کار بر تو ختم شود و ابرار آن قوميند که
فرو آيند که ان الابرار لفي نعيم ، بر نعمت فرو آيند لاجرم دلهاي ايشان
معلق خاتمت است اما سابقان راکه مقربانند چشم در ازل بود . لاجرم هرگز
فرونيايند که هرگز بازل نتوان رسيد ، ازين جهت چون بر هيچ فرو نيابند
ايشانرا بزنجير به بهشت بايد کشيد .
و گفت : حيا و انس به در دل آيند اگر در دلي زهد و ورع باشد فرود آيند و اگر نه باز گردند .
و گفت : پنج چيز است که قرار نگيرد در دل اگر در آن دل چيزي ديگر
بود خوف از خداي و رجاء بخداي و دوستي خداي و \يا از خداي و انس بخداي .
و گفت : مقدار هر مردي در فهم خويش بر مقدار نزديکي دل او بود بخداي .