responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تذکره الاولياء نویسنده : عطار، محمد بن ابراهیم    جلد : 1  صفحه : 216

آن شمع دانش و بينش ، آن چراغ آفرينش ، آن عامل طريقت ، آن عالم حقيقت ، آن مرد خدايي ، داود طائي رحمةالله عليه ، از اکابر طايفه بود ، و سيد القوم ، و در ورع به حد کمال بود ، و در انواع علوم بهره تمام داشت ، خاصه درفقه که بر سر آمده بود ، و متعين گشته و بيست سال ابوحنيفه را شاگردي کرده بود ، و فضيل و ابراهيم ادهم را ديده ، و پير طريقت او حبيب راعي بود ، و از اول کار در اندرون او حزني غالب بود و پيوسته از خلق رميده بود و سبب توبه او اين بود که نوحه گري اين بيت مي گفت :

باي خديک تبدي البلي

واي عينيک اذا سالا

کدام موي و روي بود که در خاک ريخته نشد ؟ و کدام چشم است که در زمين ريخته نگشت ؟

دردي عظيم ابز اين معني به وي فرود آمد و قرار ي از وي برفت . متحير گشت و همچنين به درس امام ابوحنيف رفت . امام او را بر اين حال ديد . گفت : تو را چه بوده است ؟

او واقعه بازگفت ، و گفت : دلم از دنيا سردشده است و چيزي در من پديد آمده است که راه بدان نمي دانم و در هيچ کتاب معني آن نمي يابم و به هيچ

فتوي در نمي آيد .

امام گفت : از خلق اعراض کن .

داود روي از خلق بگردانيد و در خانه اي معتکف شد . چون مدتي برآمد . امام ابوحنيفه پيش او رفت و گفت : اين کاري نباشد که در خانه متواري شوي و سخن نگويي . کار آن باشد که در ميان ائمه نشيني و سخن نامعلوم ايشان بشنوي . و بر آن صبر کني و هيچ نگويي و آنگاه آن مسائل به از ايشان داني .

داود دانست که چنان است که او مي گويد ، يک سال به درس آمد و ميان ائمه بنشست و هيچ نگفت و هرچه مي گفتند صبر مي کرد و جواب نمي داد و بر استماع بسنده مي کرد . چون يک سال تمام شد گفت : اين صبر يک ساله من کار سي ساله بود که کرده شد .

پس به حبيب راعي افتاد و گشايش او در اين راه از او بود و مردانه پاي در اين راه نهاد و کتب را به آب فرو داد و عزلت گرفت و اميد از خلق منقطع گردانيد .

نقل است که بيست دينار به ميراث يافته بود ، در بيست سال مي خورد ، تا مشايخ بعضي گفتند : طريقت ايثار است ، نه نگاه داشتن .

او گفت: من اينقدر از آن مي دارم که سبب فراغت من است تا به اين مي سازم تا بميرم .

و هيچ از کار کردن نياسود تا حدي که نان در آب مي نهادي و بياشامديدي .

نام کتاب : تذکره الاولياء نویسنده : عطار، محمد بن ابراهیم    جلد : 1  صفحه : 216
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست