responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تذکره الاولياء نویسنده : عطار، محمد بن ابراهیم    جلد : 1  صفحه : 2

گفت :چون صادق از در درآمد اژدهايي ديدم که با او بود که لبي به زير صفه نهاد ولبي به زير صفه ؛ و مرا گفت به زبان حال اگر تو او را بيازاري تو را با اين صفه فروبرم . و من آن اژدها ندانستم که چه مي گويم . از وي عذر خواستم و چنين بيهوش شدم .

نقل است که يکبار داود طايي پيش صادق آمد و گفت :اي پسر رسول خداي!مرا پندي ده که دلم سياه شده است .

گفت :يا باسليمان ! تو زاهد زمانه اي . تو را به بند من چه حاجت است .

گفت :اي فرزند پيغمبر ! شما را بر همه خلايق فضل است و پند دادن همه بر تو واجب است .

گفت :يا ابا سليمان ! من از آن مي ترسم که به قيامت جد من در من زند که حق متابعت من نگذاردي ؟ اين کار به نسبت صحيح و به نسبت قوي نيست . اين کار به معاملت شايسته حضرت حق بود .

داوود بگريست و گفت :بار خدايا ! آنکه معجون طينت او از آب نبوت است و ترکيب طبيعت او از اصل برهان و حجت ، جدش رسول است و مادرش بتول است ،او بدين حيراني است .داوود که باشد که به معامله خود معجب شود .

نقل است که با موالي خود روزي نشسته بود .ايشان را گفت :بياييد تا بيعت کنيم و عهد بنديم که هر که از مطان ما در قيامت رستگاري يابد همه را شفاعت کند .

ايشان گفتند :يا ابن رسول الله تو را به شفاعت ما چه حاجت که جدتو شفيع جمله خلايق است ؟

صادق گفت :من بدين افعال خود شرم دارم که به قيامت در روي جد خود نگرم .

نقل است که جعفر صادق مدتي خلوت گرفت و بطرون نيامد .سفيان ثوري به درخانه وي آمد و گفت :تمردمان از فوايد انفاس تو محروم اند چرا عزلت گرفته اي؟

صادق پاسخ داد :اکنون چنين روي داد :فسد الزمان و تغيرالاخوان .

و اين دو بيت را بخواند :

ذهب الوفاء ذهاب امس الداهب

والناس بين مخايل و مآرب

يفشون بينهم المودة والوفا

و قلوبهم محشوة بعقارب

نقل است که صادق را ديدند که خزي گرانمايه پوشيده بود . گفتند :يا ابن رسول الله هذا من زي اهل بيتک.

دست آن کس بگرفت و در آستين کشيد . پلاسي پوشيده بود که دست را خليده مي کرد . گفت :هذا للحق و هذا للخلق.

نقل است که صادق را گفتند :همه هنرها داري .زهد و کرم باطن و قرةالعين خانداني ؛ ولکن پس متکبري .

نام کتاب : تذکره الاولياء نویسنده : عطار، محمد بن ابراهیم    جلد : 1  صفحه : 2
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست